صاد

انسان معاصر | نوشته های علی صفدری در زمینه ادیان، ملل و انسانها

علی صفدری | Ali Safdari

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت محسن» ثبت شده است

ابن ابی الحدید از نقیب ابوجعفر نقل می کند که اگر رسول الله بودند و جنایتی که در حق دختر حضرت فاطمه رخ داد را می دیدند حکم به قتل کسانی که این کار را کردند می نمودند. اما نقیب ابوجعفر هراس دارد که این روایت از او نقل شود و به ابن ابی حدید گوشزد می کند که این روایت را از او نقل نکند. این همان خفقان نقل روایات فاطمیه است!


۰ نظر ۱۰ اسفند ۹۷ ، ۱۴:۴۴
سایت انسان معاصر


انصافا خودت یه بار این حرفایی که زدی را بخون حاج آقا ببین باهاش قانع میشی یا نه
به عید غدیر که میرسه یه روز دو روز نهایتا سه روز
اما به یه شهادت که میرسیم دهه!!!
بابا بحث روضه خونی نیست روضه خوبه اما اینکه همه این ایام سال را ایام حزن کنیم آدمو خسته میکنه
پاسخ:
سلام / با توجه به نوشته شما؛ توجه به این چند نکته شاید بد نباشد!!!

اولا اینکه درباره عید غدیر که فرمودید، به همت برخی از بزرگان و ولایت مداران، چند سالی است که تمام تلاش ها صورت گرفته تا به عنوان دهه ولایت، در روزهای پایانی ماه ذیحجه مراسم های جشن و سروری برگزار شود و در آن حقیقت ولایت اهل بیت علیهم السلام بیان گردد. در کنار این تلاش؛ تلاش دیگری هم بود که متاسفانه به سرانجام نرسید و آن تلاش برای تعطیلی سه روزه برای این عید مهم در سراسر کشور بود که برخی از دستهای نابکار و ناپاک نگذاشتند این مهم به سرانجام برسد.

دوم اینکه احیاء محسنیه و مصیبت های جانسوز بعد از شهادت رسول خدا صل الله علیه وآله وسلم در راستای احیاء عید غدیر است. آن عید سعید سر آغاز ولایت بود و با جشن همراه است و این ایام نتیجه عناد حرامیان با ولایت امیرالمومنین علیه السلام است و دشمنی با غدیر و چون جنایات زیادی در آن نسبت به اهل بیت علیهم السلام رخ داد طبیعتا نقل و گرامیداشت آن با غصه و اندوه همراه است.

سوم اینکه چرا ما گمان می کنیم که احیاء محسنیه یعنی عزادار کردن تمام روزهای سالمان!! به علت حجم انبوه مصیبت های این روزها و پی در پی شدن جنایات در چند روز متوالی، احیاء این ایام به دهه تعبیر می شود و می گوییم «دهه محسنیه». کسی نگفت که برای احیاء دهه محسنیه رنگ عزا به همه شوون زندگی بدهیم؛ هدف از احیاء محسنیه این است که جنایات دشمن نسبت به اهل بیت و پایمالی حق قطعی و قرآنی ذوی القربی به فراموشی سپرده نشود؛ آن هم در دورانی که حجم حملات اعتقادی به کیان شیعه و جوانان شیعه در اوج است. زنده نگه داشتن محسنیه همانند روز شهادت حضرت ابوطالب و یا شهدای احد است که باید در آن به وقایع مهم آن اشاره شود و در اذهان عموم مسلمانان نهادینه گردد. نگفتیم که در محسنیه همانند عاشورا و تاسوعا عزاداری کنیم؛ بلکه تلاشمان این باشد که همواره مصیبت های این ایام را یادآوری کنیم که خدایی ناکرده به دست فراموشی سپرده نشود.

     تعجب من اینجاست که چرا در تقویم روزهایی برای گرامیداشت درخت و کارگر و کارمند و کتاب و ... می بینیم و از وجود آن خرسندیم ؛ اما وقتی چند روزی را به نام اهل بیت علیهم السلام نام گذاری می کنند برخی موضع گیری می کنند که فلان و بهمان.

     احیاء محسنیه یعنی زنده نگه داشتن تلاش حضرت زهرا سلام الله علیه در دفاع از امام زمانش و ولایت اهل بیت علیهم السلام!!

خواهشا کمی سطح جهان بینی مان را گسترش دهیم و افق دیدمان را بلند مرتبه کنیم.



     چند نکته درباره محسنیه:

  •      مصیبت هایی که در روزهای نخستین بعد از شهادت رسول خدا صل الله علیه وآله بر اهلبیت علیهم السلام وارد شد؛ آنقدر سخت و دردآور است که بر شیعیان یادآوری و یادسپاری آن لازم است. تلاشی که امیرالمومنین و حضرت زهرا علیهما السلام نمودند تا اسلام از مسیرش انحراف پیدا نکند، تا جایی که حضرت زهرا سلام الله علیها و طفل ششماهه اش محسن علیه السلام در این راه به شهادت رسیدند. دستاورد این تلاش ها و شهادت، حفظ راه ولایت اهل بیت علیه السلام شد که در دوران ما بیش از چهارصد میلیون پیرو مکتب امیرالمومنین علیه السلام وجود دارد. آنقدر این روزها بر اهلبیت علیهم السلام سخت گذشت که حضرت صادق علیه السلام فرمود عظیم تر و وحشتناک تر و سخت تر از کربلا بود. (اینجا)

  •      مسئله شهادت حضرت زهرا و حضرت محسن علیهماالسلام، سند حقانیت و مظلومیت اهلبیت علیهم السلام شیعه است. از همین روست که دشمن تمام تلاشش را می کند تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را وفات قلمداد کند و جامعه اسلامی از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و دلیلش آگاه نگردد. عامل شیعه شدن بسیاری از اهل سنت، خبر یافتن از علت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بوده است.


  •      احیاء محسنیه و مصیبت هایی که در این روزها رخ داد، به معنای تعطیل کردن روند طبیعی زندگی نیست؛ که برخی اعتراض می کنند چرا اینقدر عزاداری و ... . احیاء محسنیه یعنی یادآوری مصیبت های این روزها و پاسداری و درس آموزی از آن. احیاء محسنیه یعنی بزرگداشت مقام حضرت زهرا سلام الله علیها و معرفت یافتن به آن؛ آن هم در دوران و عصری که دشمن تمام تلاشش در حذف نام اهلبیت علیهم السلام به هر طریق ممکن است.

     پس بر ماست که هر کدام به قدر وسعمان و معرفتمان نسبت به اهلبیت علیهم السلام ؛ در گرامیداشت محسنیه و حفظ ارزشها و دستاوردهای آن بکوشیم و حراست و پاسداری از امام زمانمان را به خوبی بیاموزیم.



۱ نظر ۱۴ دی ۹۲ ، ۰۷:۱۹
سایت انسان معاصر



     می پرسند چرا دهه محسنیه؟! چرا هفته نخستین بعد از ماه صفر را عزا اعلام می کنید و ...؟! سوال مهم و به جایی است و باید در آن قدری عمیق تر نگاه کرد و به بحث پرداخت. علت اصلی این گونه پرسش ها به شناخت ما بر می گردد. هر کدام از مناسبت های تقویمی و تاریخی شیعه قدر و قیمت خودش را دارد و برای آن باید اهلیّت داشت. در بحث عزاداری برای اهلبیت علیهم السلام هم همین نکته جاری است. همین چند روز پایانی ماه صفر که از سخت ترین روزهای سال برای ما شیعیان محسوب می شود، می بینیم جاده های منتهی به شهرهای شمالی کشور به علت مسافرت بخشی از جامعه مسدود می شود. آیا کسانی که در ایام شهادت رسول خدا و امام مجتبی و امام رضا علیهم السلام برای تفریح به شمال می روند؛ محبت اهلبیت علیهم السلام را به دل ندارند؟! جواب روشن بینانه این است که این جمعیت جزیی از همان عزاداران روز تاسوعا و عاشورا هستند که این روزها به جای عزاداری به مسافرت تفریحی می روند. علتش هم دشمنی با اهلبیت علیهم السلام و یا دهن کجی به عزاداری نیست؛ علتش سطح معرفتی آنان است.

     خلقت بر مدار معرفت است و این نکته به صراحت در قرآن آمده است. معرفت به زبان ساده همان شناخت نسبت به ذات خداوند است و تنها راه شناخت خدا، اهلبیت علیهم السلام هستند؛ «من عرفکم فقد عرف الله». در مسیر معرفت یابی و معرفت اندوزی، روش های گوناگونی را به ما یاد داده اند؛ همانند زیارت، توسل، عزاداری و ... . هر که به قدر شناخت و معرفتش توشه ای بر می گیرد و راه به سوی کمال را طی می کند. در میان اهلبیت علیهم السلام، سیدالشهدا علیه السلام راهش عمومیت دارد و سفره فیضش گسترده تر است. برای همین در عزای امام حسین علیه السلام همه حاضرند و تاسوعا و عاشورا بساطش با سایر روزهای شهادت تفاوت دارد و نه تنها شیعه، که سنی و مسیحی و یهودی و ... هر بر سر سفره با برکت او حاضر می شوند. از همین روست که سفارش گسترده ای به زیارت اربعین شده و در میان زوّار کسانی را می بینیم که سنخیت ظاهری ای با اهلبیت علیهم السلام ندارند و حاضر می شوند. اینها به خاطر عمومیت و گستردگی محبت امام حسین علیه السلام است.

     در مدرسه اهلبیت علیهم السلام، سطح معرفتی بالاتری هم هست که هرکه در این درگاه مقرب تر شود، عشق و شور و حرارت بیشتری روزی اش می شود و معرفت زلال تر و ناب تری نصیبش می گردد. از همین روست که روزهای سیاه و سخت بعد از شهادت رسول خدا صل الله علیه وآله را خواص محبان و عاشقان بیشتر درک می کنند و غمش را بهتر می فهمند. هر کس به قدر شناخت و معرفتش می تواند این سخنان را درک کند؛ هر کس به میزان عشق و شور و شعورش.



۳ نظر ۱۴ دی ۹۲ ، ۰۶:۵۲
سایت انسان معاصر

به بهانه فاطمیه دوم 1434
اینجا تمام سال فاطمیه است ...
http://axgig.com/images/32329845286507100275.png

یکی گفت : دروغ است که به خانه فاطمه سلام الله علیها حمله شده است!

یکی گفت : از کجا معلوم فاطمه سلام الله علیها محسن اش را سقط کرده!

یکی گفت : اصلا خانه های مدینه در نداشته که آتش بزنند!

یکی گفت : مگر می شود که امت حرمت بیت فاطمه سلام الله علیها را بشکند!

یکی گفت : اصلا منبعی وجود ندارد که ثابت کند فاطمه سلام الله علیها را زده اند و پهلویش ...!

یکی گفت : ممکن نیست علیعلیه السلام باشد و چنین کنند!

یکی گفت ...  یکی گفت ...  یکی گفت ...

گفتند و گفتند و گفتند ...


     آری؛ امتی که نتوانست فاطمه زهرا، حبیبه رسول خدا، سلام الله علیها را تنها سه ماه تحمل کند، یکسره شکایت کردند که بس است، عزاداری تا کی! گریه و زاری تا کی! خسته ی مان کردی! ؛ می تواند که چند قرن بگذرد و جنایتی که به او روا شد را انکار کند.

     آن روز در مدینه همه بودند و دیدند و فهمیدند که: حرامیان به خانه امیر حمله کرده اند...! اما کسی لب از لب باز نکرد و به یاری نشتافت و کمک نرساند. آنقدر جنایت هولناک بود که سالها بعد وقتی معاویه می خواهد به علی علیه السلام طعنه بزند، در نامه اش شرح ماجرای دست بسته اش را یادآور می گردد و علیعلیه السلام در پاسخ نامه اش می نویسد : خواستى مرا نکوهش کنى ولى ستودى. خواستى مرا رسوا سازى، خود را رسوا ساختى. مسلمانان را چه نقصان که بر او ستم رود، هرگاه در دین خود به شک نیفتد و یقینش به تردید نیالاید.[1]

     هر که می خواهد انکار کند بکند؛ اما همه نوشته اند که ابوبکر منکر جنایتی که انجام داد نشد و آخرین آرزویش این بود که : ای کاش حرمت خانه فاطمه سلام الله علیها را نمی شکستم.[2] اینها سخنان اوست در بستر مرگش و آرزویی که هیچ گاه قابل جبران نبود.

     هر که می خواهد انکار کند بکند؛ اما هنوز در کتب قدما موجود است که فاطمهسلام الله علیها پسری به نام محسنعلیه السلام را در شکم داشت که با ضربه های دشمن سقط شد.[3] چند منبع را می شود تحریف کرد و چند کتاب را انکار!

     اگر هیچ منبعی نبود که یادآور مظلومیت فاطمهسلام الله علیها باشد و جنایتی که شد را گزارش نمی داد، همین یک گردهمایی علما اهل سنت در قاهره کفایت می کرد. آنروز که همه جمع شده بودند و شاعر نیل سروده هایش را می خواند. می خواند که عمربن خطاب صاحب فضایل عدیده بود و یکی از فضیلت هایش یورش به خانه فاطمهسلام الله علیها و آتش زدن آن.

و قَولةٍ لعَلیٍّ قالَها عُمَرُ

أکرِم بسامِعِها أعظِمْ بمُلقیها

حرقتُ دارَک لا أبقِى علیک بها

إن لم تُبایع و بنتُ المصطفى فیها

ما کان غیرُ أبی حَفْصٍ یَفُوُه بها

أمامَ فارِسِ عدنانٍ و حامِیها [4]

     اگر شاعر دروغ می گفت چرا هیچ یک از علما اهل سنت بر نخاست و اعتراض نکرد. هیچ کدام فریاد نکشید که دروغ نگو و به خلیفه تهمت جنایت نزن.
     بگذار هر که می خواهد بر فاطمیه خرده بگیرد و شهادت و مظلومیت فاطمه زهراسلام الله علیها را منکر شود ؛ اینها تلاش بیهوده ای است که راه به جایی نمی برد و تنها خباثت دشمنان را ثابت می کند.
     عالَم باید بداند که بر سر در قلب تک تک ما نوشته است: اینجا تمام سال فاطمیه است ...!
     هستی ما با فاطمیه عجین و گِل وجودی مان از سرزمین محبت اهل بیتعلیهم السلام است. ما عاشق فاطمه ایم و تک تک لحظه های زندگی مان فاطمیه است...

تک تک ثانیه هامان به خدا، زهرا جان
در خیال حرم گمشده ات، رویایی است
اگر آن روز شد و منتقم آمد ز سفر
و نبودیم، بگویید که او زهرایی است


علی صفدری
شب شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها
دوم جمادی الثانی1434 - طهران

     _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _


[1] نهج البلاغه ، نامه شماره 28
[2]

الخرسانی، أبو أحمد حمید بن مخلد بن قتیبة بن عبد الله المعروف بابن زنجویه (متوفاى251هـ) الأموال، ج 1، ص 387؛
الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، الإمامة والسیاسة، ج 1، ص 21، تحقیق: خلیل المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1418هـ - 1997م، با تحقیق شیری، ج1، ص36، و با تحقیق، زینی، ج1، ص24؛
الطبری، محمد بن جریر (متوفای 310هـ)، تاریخ الطبری، ج 2، ص 353، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت؛
الأندلسی، احمد بن محمد بن عبد ربه (متوفای: 328هـ)، العقد الفرید، ج 4، ص 254، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان، الطبعة: الثالثة، 1420هـ - 1999م؛
المسعودی، أبو الحسن على بن الحسین بن على (متوفاى346هـ) مروج الذهب، ج 1، ص 290؛
الطبرانی، سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم (متوفای360هـ)، المعجم الکبیر، ج 1، ص 62، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404هـ – 1983م
[3]دلائل الإمامة ص 134، باب حدیث فدک ، باب خبر وفاتها و دفنها علیها السلام وما جری لأمیرالمؤمنین علیه السلام مع القوم ؛ بحار الأنوار ج 43 ، ص 170، باب 7 حدیث رقم 11
[4]«و گفتارى که عمر آن را به على علیه السلام گفت به چه شنونده ى بزرگوارى و چه گوینده ى مهمّى؟! - به او گفت: اگر بیعت نکنى، خانه ات را به آتش مى کشم و احدى را در آن باقى نمى گذارم، هر چند دختر پیامبر مصطفى در آن باشد - جز ابوحفص (عمر) کسى جرأت گفتن چنین سخنى را در برابر شهسوار عدنان و مدافع وى نداشت» / دیوان محمد حافظ ابراهیم، ج1، ص82



۰ نظر ۲۵ فروردين ۹۲ ، ۰۲:۳۲
سایت انسان معاصر