مقدمه کتاب «ما و زرتشت»
بسم الله الرحمن الرحیم
پروردگار مهربان همه
ما انسانها را بر فطرت پاک، سرشت و به همه ما قدرت اندیشیدن و نیروی تحلیل
کردن را ارزانی داشت. در دلمان گوهر میل به پاکی و راستی را نهاد تا همراه
و همگامِ اندیشه و تحلیلمان کنیم. او آنقدر مهربان بود که هم به ما وسیله
پیمودن مسیر تا سعادت را داد که همان نیروی اندیشه است و هم به ما راهبر و
راهنما داد که همان فطرت پاک وجودمان است.
از همان دوران
کودکی، دلمان می خواست بیشتر از خدا بدانیم. به ما گفتند که خدا پیامبرانی
را به سوی ما انسانها فرو فرستاده، تا او را به ما بشناسانند و این شد
سرآغاز آشنایی هایمان با پیامبران!
من هم مثل خیلی از
انسانها، مسلمان زاده ام و بر طبق عادت اکثر ما آدم ها، راه و مسلک و دین
ام اسلام شد؛ اما دلم نمی خواست همینطور چشم و گوش بسته مسلمانی کنم.
اینچنین شد که شروع کردم به مطالعه ادیان گوناگون و بحث با پیروانشان.
مدتها فکر و ذکرم مسیحیت و دین یهود و خواندن کتاب مقدس شده بود. کتاب های
زیادی درباره این دو دین بزرگ ابراهیمی خواندم و بارها عهد عتیق و جدید را
زیر و رو نمودم؛ اما نتیجه کار چنان نشد که مرا یهودی یا مسیحی کند. تنها
چیزی که حاصلم شد، گسترده شدن اطلاعاتم بود و شک و تردیدم درباره دو دین!
مدتی پس از مطالعه و
تحقیق پیرامون کتاب مقدس؛ یادداشت ها و مطالعات و مناظراتم را سر و سامان
دادم و چنین شد که کتاب «حریصا» متولد گردید.
پس از سر و سامان
گرفتن کتاب «حریصا»؛ نزدیک به یک سال به خودم فرصت دادم تا بتوانم کمی از
مسیحیت و یهود و کتاب مقدس فاصله بگیرم. تناقضات و تحریفات کتاب مقدس، اثری
دلریشانه بر روح و روانم گذاشت. تا به خودم آمدم، دیدم کتاب اوستا در دستم
است و زرتشت و زرتشتی گری تمام ذهن و فکرم را پر کرده است.
گزاف نگفته ام، اگر
بگویم دو سال با زرتشت و گاتها و یسنا و یشتها و ویسپرد و وندیداد و دینکرد
و... زندگی کرده ام. درباره تاریخ هخامنشیان و ساسانیان و... هم کتاب ها و
مقالات زیادی دیدم و خواندم. با برخی از زرتشتیان، که عده ای از مردم عادی
و ساده آنان بودند و عده دیگر از موبدان و نویسندگان آنان؛ بحث و گفتگو
کردم. چند یادداشت و مقاله هم در طول این مدت درباره زرتشت و زرتشتی گری
نوشتم که انعکاس نظریات مخاطبان، راهِ مطالعه و پژوهش را برایم هموارتر
نمود.
دوستان و عزیزانی که
در این مدت از تمرکز مطالعاتم در زرتشت و زرتشتی گری باخبر بودند؛ در هر
دیداری پیگیر نتیجه و رهیافت آن می شدند و با محبت ها و الطافشان، عرق شرم
را بر پیشانی ام می نشاندند.
این نوشتار که
گزارشی جسته و گریخنه از خواندن ها و نوشتن ها محسوب می شود؛ با احترام
تقدیم به همه محبت ها و خردورزی ها؛ تا شاید دیگرانی هم پیدا شدند که علاقه
به تامل در آیین ها و فرهنگ های گوناگون از جمله زرتشتی گری داشته باشند؛
چرا که راه روشن بینی و سعادت یابی در طول همه زمانهای تاریخ بازِ باز بوده
است.
علی صفدری
روز ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
15 رمضان المبارک 1435 - 22 تیر 1393