اگر خلافت به دست حضرت علی میافتاد چه اتفاقی رخ میداد؟
جواب سوال هفتم: اگر خلافت به دست حضرت علی میافتاد چه اتفاقی رخ میداد؟
برای روشن شدن پاسخ، سؤال را این گونه نیز میتوان مطرح نمود که، اگر پیامبر اسلام، سی سال دیگر بر عمر مبارکشان افزوده میشد، چه اتفاقی برای جهان اسلام رخ میداد؟!
زیرا وقتی پیامبر تصریح میفرمایند که علی برای او همانند هارون برای موسی است،[1] و وقتی که بر اساس کلمۀ "انفسنا" در آیۀ مباهله،[2] که به اجماع مسلمانان، تنها علی و فاطمه و دو فرزندشان، به همراه پیامبر بودند؛[3] علی به تصریح قرآن کریم، نفس پیامبر قلمداد گردیده است؛ شکی نمیماند که رهبری ایشان همانند رهبری پیامبر است. این موضوع، کراراً توسط خود پیامبر نیز با تعابیر مختلف بیان شده است. از جمله این که: "تو از من هستی و من از تو هستم"[4] و ...؛ بنابراین و با این بیان دیگر نمیتوان انتظار داشت که مسیر زندگانی سی سالۀ امیرالمؤمنین بعد از شهادت پیامبر اسلام، جز همان مسیر روشن و واضحی باشد که توسط پیامبر ترسیم شده است، چه امام علی بر مسند خلافت باشد و یا در گوشۀ عزلت.
به همین دلیل، پاسخ آن است که اگر علی از ابتدا به خلافت میرسید، دقیقاً همان خط و مشی پیامبر را ادامه میداد؛ از جمله این که تلاش مینمود که مسیر هدایت را همواره واضح و روشن نگه دارد، تا کمکی برای طالبان رستگاری و سعادت باشد که زودتر به سر منزل مقصود برسند.
عبارتی با عنوان: «المحجة البیضاء» در کلام عرب وجود دارد که ترجمۀ فارسی آن «راه روشن» است. پیامبر اکرم خطاب به اصحابش چنین فرمودند: "اگر شما بعد از من، از علی اطاعت نمایید - و گمان نکنم که چنین کاری را انجام دهید!- قطعا او را هدایت شده و هدایت کنندهای خواهید یافت که شما را به «راه روشن» رهنمون خواهد میکند".[5]
نکته قابل توجه اینکه اگر حضرت علی خلافت را به دست میگرفت، مردم را به «راه روشن» هدایت مینمود، مورد تأیید خلفای پیشین که به نحوی در دور نگه داشتن ایشان از خلافت سهیم بودند؛ نیز قرار داشت و آنان هم این واقعیت را انکار نمینمودند! عمر بن خطاب که به عنوان دومین خلیفه شناخته میشود در سخنانی خصوصی با ابن عباس، چنین بیان میکند که اگر بعد از او، علی خلافت را به دست گیرد، مردم را در «راه روشن» قرار خواهد داد.[6]
همچنین خلیفۀ دوم، زمانی که در صدد تعیین کاندیداهایی برای شورای تعیین خلیفۀ بعدی بود، با اینکه هر کدام از اعضای شورای انتصابی را به نقیصهای متهم نمود و حضرت علی را به شوخ طبعی تنقیص کرد، اما خطاب به حضرت علی گفت که سوگند به خدا اگر ایمان تو را با ایمان تمام مردم زمین بسنجند، ایمان تو برتری خواهد داشت! حضرت علی بعد از شنیدن این سخنان، مجلس را ترک نمود. بعد از رفتن امام، عمر بن خطاب، خطاب به دیگر حاضران گفت که من شخصی را میشناسم که اگر اختیار خود را به دست او بسپارید، شما را به «راه روشن» هدایت خواهد نمود! حاضران گفتند: او کیست؟! گفت: همان شخصی که اکنون از مجلس ما خارج شد...![7]
بنابر دلایل و روایات فوق، درمی یابیم که در صورت تحویل خلافت به حضرت علی، مهمترین کاری که به دست ایشان انجام میشد، روشن نگاه داشتن مسیر هدایت برای بشر بود، تا هیچ فردی عذر و بهانهای برای انحراف نداشته باشد. در این رابطه، ایشان بیان فرمودند که اگر زمینههای لازم برایم مهیا شود، پیروان تورات و انجیل و زبور و قرآن را، هر کدام با استفادۀ از کتاب آسمانی خودشان، به راه حق خواهم کشاند.[8]
در این زمینه سخن بسیار است که خود بحث مفصل و فرصت درخوری را میطلبد.
[1]. صحیح بخاری، ج 4، ص 208، دار الفکر، بیروت، 1401 ق.
[2]. سوره آل عمران ، آیه 61 - فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبینَ.
[3]. صحیح مسلم، ج 7، ص 121 – 120، دار الفکر، بیروت.
[4]. صحیح بخاری، ج 4، ص 207.
[5]. بحارالانوار ، علامه مجلسی ، ج 35 ، ص 398 ، به نقل از حافظ ابو نعیم، یکی از مؤلفان بنام اهل سنت.
[6]. بحارالانوار ، ج 31 ، ص 417.
[7]. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید ، ج 12، ص 260 – 259.
[8]. بحار الانوار، ج 26، ص 182، ح 8 (ده ها روایت با مضامین مشابه در کتاب های مختلف دیگر نیز وجود دارد).