بخشی از کتاب «ما و زرشت» که به زودی منتشر خواهد شد
- نگاه زرتشتی به زنان
در روزگار ما، بحث های مربوط به بانوان از بحث های داغ و پر مخاطب است. شاید توجه به این نوع مباحث، در دوره های دیگر هم رواج داشته و این روند نیاز به جریان شناسی دارد.
بررسی وضعیت اجتماعی، حقوقی، فرهنگی و... زنان در کتابهای کهن زرتشتی، راهی است که در بازخوانی اوستا باید پیموده شود. هم زرتشتیان گرامی و هم بسیاری از علاقمندان فرهنگ کهن ایرانی، پندارشان این است که زنان در آیین و فرهنگ گذشته شان جایگاهی ستودنی داشته و در خیالپردازی های شبه علمی خود، این تصویر را به زیبایی رنگ آمیزی می کنند.
موبدِ موبدانِ تهران بیان می کند:
گاتاها، اوستا، شاهنامه را از دید تاریخی نیز بخوانید و به برابری زن در باور و فرهنگ ایرانی آشنا شوید که هیچ ملتی همانند ایرانیان به زن بها نداده است.34
موبد رستم شهزادی -از موبدان معاصر و مترجمین گات ها- نیز در باب نگاه آیین زرتشتی به زنان چنین می نویسد:
در ایران باستان، مقام زن در جامعه بسیار بالا بود و زن در بسیاری از شوون زندگی با مرد همکاری می کرد. بنا بر نوشته ی کتاب نیرنگستان پهلوی، زنان می توانستند در سرودن یسنا و برگزاری مراسم دینی با مردان شرکت کنند، یا خود به تنهایی به انجام این گونه کارها بپردازند. زنان حتی می توانستند در اوقات معینی به پاسداری آتش مقدس پرداخته و برابر کتاب مادگان هزار دادستان به شغل وکالت و قضاوت مشغول گردند.35
اجازه دهید من هم از همین کتابی که موبد رستم شهزادی نام برده است شروع کنم. «مادِگانِ هَزار دادِستان»(ماتِکانِ هَزار داتِستان؛ به معنای «کتاب هزار رأی قضایی»)کتابی به پارسی میانه درباره آیین دادرسی ایران در زمان ساسانیان است. این کتاب به خط و زبان پهلوی ساسانی(پارسیک)در نیمه نخست سده هفتم میلادی در دوره حکومت خسرو پرویز نوشته شده است. نسخه ای از این کتاب به دست ما رسیده که میراث یک خانواده زرتشتی ایرانی بوده و به صورت دو نیمه ناقص جداشده موجود است که برخی از واژههای آنها نیز آسیب دیده و ناخوانا شدهاست.
نویسنده آن «فرخمرد بهرامان» یکی از قضات زمان خسرو پرویز است که در شهر گور میزیسته و خود و پدرش در دستگاه قضایی ساسانی بودهاند و به اوراق و اسناد بایگانی قضایی دسترسی داشتهاند. گردآورنده به برخی از منابع کتاب خود مانند خویشکارینامه موبَدان (رساله درباره وظایف روحانیون زرتشتی) و دادِستاننامه (رأینامه یا رساله فتوی قضایی) اشاره کردهاست.36این کتاب تا امروز به زبان های انگلیسی و آلمانی و روسی ترجمه شده و نسخه ای از آن را موبد رستم شهزادی به فارسی برگردانده که باید اذعان نمود ترجمه ایشان منطبق با متن نبوده و پایبند به نسخه اصلی کتاب نیست و سعی شده در مواردی با وضعیت کنونی جامعه جهانی چرخش داشته باشد.
موبد رستم شهزادی اشاره می کند که بر اساس این کتاب، زنان می توانستند به قضاوت و وکالت مشغول شوند و ارج و منزلت زنان زرتشتی در روزگاران گذشته را به اثبات می رسانند. در یکی از مواد قانونی و قضایی این کتاب چنین آمده است:
مرد، پادشازن (خود را) به کسی که از (داشتن) زن و فرزند محروم است و در این محرومیت بی گناه است و (نیز) به طور قانونی (و رسمی) تقاضای (ازدواج) با زنی را کرده است، بدون رضایت زن می تواند واگذار کند و چنانچه (آن زن را) واگذار کند دارایی زن به کسی که زن را به او واگذار می کند نمی رسد.37
شاید سکوت بهترین عکس العمل در مقابل این متن قضایی زرتشتی باشد که موبد شهزادی با استناد به آن، به عزت و جایگاه بانوان گذشته ی سرزمینم اشاره می کند.چه جایگاه بلند و چه عزتی، که اینها سرتاسر حقارت و جهالت است. مردی، بانوی گرامی خانه اش را به شخصی دیگر که از زن و فرزند محروم است اهدا کند و همه اموال زن را نیز به تصاحب خویش در آورد! در این میان، زن حتی اجازه اظهار نظر ندارد و ...
اگر همین کتاب «مادِگانِ هَزار دادِستان» را در دست بگیری و ورق بزنی و نگاهی گذرا به برخی از احکام حقوقی و قضایی آن بیاندازی، به کردارهای جانکاه دیگری نسبت به زنان بر خواهی خورد. یکی از حقوقی که برای مردان قائل شده و به رسمیت شناخته، اجازه و اختیار اجاره دادن زن است. مرد میتواند زن خود را به دفعات برای مدتی معین و در ازای دریافت وجه یا بدون آن به مرد دیگری واگذار کند. در چنین مواقعی رضایت داشتن یا نداشتن زن شرط نیست و فقط رضایت شوهر و مرد دوم کفایت میکند. برخی دیگر از شرایط اجاره دادن زن چنین بوده که فرزندان احتمالی که به وجود میآمده، به شوهر زن تعلق داشتهاند؛ اما تا زمانی که زن در خانه مرد دوم بوده، نگهداری و مخارج زن و فرزندان او به عهده همان مرد بوده است. کتاب «زن در حقوق ساسانی» نوشته کریستیان بارتولومه نیز منبع خوبی برای رجوع است و حرف های قابل تاملی دارد.