یادداشت | غفلت فردی و اجتماعی از میراث معنوی
چهارشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۲۵ ب.ظ
غفلت فردی و اجتماعی از میراث معنوی
ما انسانها نوعا قدر میراث معنوی مان را نمی دانیم. اگر پول و زمین و ماشینی به ما ارث برسد، با تمام جان و دل آغوش باز می کنیم و به استقبالش می رویم؛ اما اگر میراثی معنوی داشته باشیم، پشت پا زده و آن را رها می کنیم. این حکایت اکثر ما آدم هاست.
ما مسلمانان میراث گرانبهایی داریم که رفته رفته در طول قرن های متمادی به ما ارث رسیده و آنقدر گرانسنگ و ذی قیمت است که دولت ها و کشورهای زیادی برای تصاحب آن سر و دست می شکنند. ما میراث عظیمی داریم که قطره ای از آن را مرحوم
آیت الله مرعشی نجفی جمع آوری کرد و شد کتابخانه بزرگ ایشان؛ که امروز از بهترین و مهمترین کتابخانه های دنیاست. آری، کتاب هایی خطی و نفیس از گذشتگان برای ما به یادگار مانده و میراثی گهربار را برای ما شکل داده و ما یا از آن غافلیم و یا خود را به غفلت زده ایم. این میراث عظیم، سالها و قرن ها خود را از دست مشکلات و مصیبت ها عبور داده و اکنون به دست ما رسیده است. آنقدر مشکلات و سختی ها در پس این پرده های تاریخی بوده که عموما از آن بی خبریم. ما منبعی غنی از ذخایر علمی بودیم که دست های تجاوزگر چشم دیدنمان را نداشت. این میراثی که برای ما مانده بخشی از کتاب هایی است که ما داشته ایم و میزان قابل توجهی از آن در جنگ ها و آتش سوزی ها و بی فرهنگی ها از میان رفته. در حملات مغول در قرن هفتم هجری، خزانه های حمام های آن وقت را در بسیاری از شهرها مثل نیشابور و ری و اصفهان و جاهای دیگر، با آتش زدن کتاب های مسلمانان گرم می کردند. این میراث ماست که بخش عظیمی از آن نابود شده و بخشی هم که مانده از سهل انگاری تک تک ما در خطر قرار دارد.
یک نمونه از سهل انگاری ها را بگویم. یکی از چهره هایی که زحمات بسیاری کشید تا بتواند گامی در حفظ این ذخایر بردارد، مرحوم آیت الله سید ریحان الله موسوی کشفی از علمای قرن سیزده ساکن تهران بود. وی کتابخانه بسیار نفیسی داشت که هزاران نسخه خطی را در خود جای داده بود. نسخه های مهم و کُهَنی که از دستیازی غارتگران این فرهنگ نجات داده و همه را ممهور به مهر و دستخط خود ساخته بود. پس از درگذشت ایشان، بازماندگانش فروش این مجموعه نفیس و مهم را آغاز کردند و این گنجینه مانند یخی در برابر خورشید آب شد. در کنار این سهل انگاری های خودمان، به تلاش های سفارت خانه های دولت های غربی در ممالک اسلامی برای تصاحب این میراث معنوی هم می شود اشاره کرد. در کنار این دو، مستشرقانی هم می شود نام برد که به ممالک شرقی آمدند و به اسم پژوهش و تحقیق علمی، غارتگری ها کردند. اینها همه دست به دست هم دادند تا میراث ما را از چنگ ما در بیاورند.
ما میراثی مهم و غنی داریم و از آن غافلیم. آنقدر که شکل موهای فلان فوتبالیست و کفش های رنگارنگ فلان بازیگر برای ما اهمیت دارد، اگر سرمایه های عظیم معنوی مان را می شناختیم امروز انقدر خود را کوچک نمی شمردیم. این تنها مشکل فردی ما نیست؛ دولتمردانمان هم به همین منوال، اگر هزینه های میلیاردی برای استخدام فلان فوتبالیست و بازیگر و ... را هم برای فرهنگ و میراثمان می کردیم، امروز شاهد برپایی نمایشگاه های متعدد نسخه های خطی خودمان در اروپا نبودیم و هر روز خبری جدید از خروج نسخه ای نایاب و منحصربه فرد را از ممالک اسلامی مان نمی شنیدیم. تا کی باید خواب باشیم و غفلت زده با هر نسیمی کشان کشان شویم و از ریشه خود بی اطلاع باشیم!!!