در کتاب "حریصا" می خوانیم:
یکی از کسانی که مات و مبهوت قرآن شده، «گوته»[1] فیلسوف شهیر آلمانی است. او عظمت قرآن را چنین ترسیم میکند:
من ابتدا از قرآن روگردان بودم؛ ولی طولی نکشید که این کتاب توجه من را به خود جلب نمود و به حیرت درآورد. بالاخره مجبور شدم اصول و قواعد آنرا تعظیم نموده و بزرگ بشمارم و در مطابقه الفاظ با معانی آن بکوشم.
مرام و مقاصد این کتاب، بیاندازه قوی و محکم است. این کتاب با این وصف به زودی بزرگترین تاثیر را در سراسر گیتی گذاشته و نتیجه مهمی خواهد داد.
سالیان درازی کشیشان از خدا بیخبر، ما را از پی بردن به حقایق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن – محمد - دور نگه داشتهاند. اما هر قدر که ما قدم در جاده علم و دانش گذاریم، پردهی جهل و تعصب نا به جا را دریده ایم. عن قریب است که این کتاب توصیف ناپذیر عالم را به خود جلب نموده و تاثیر عمیقی در علم و دانش جهان گذاشته و عاقبت محور افکار مردم جهان گردد[2].
از سخنان گوته مهمتر، ماجرایی است که از ناپلئون بناپارت[3]، امپراطور بزرگ فرانسه نقل میکنند. نقل میکنند ناپلئون مدتها در این فکر بود که چطور میشود بر کشورهای اسلامی تسلط یافت و مسلمانان را تحت سیطره فرانسه درآورد. برای یافتن راز این کار با یک مترجم عرب زبان، به مصر رفت تا تحقیقاتی انجام دهد. اول با مترجمش، به یکی از کتاب خانههای معروف رفت. به مترجمش گفت: یکی از مهم ترین کتابهای اینها را برایم بخوان.
مترجم قرآن را برداشت و باز کرد و این آیه را خواند: إِنَّ هذَا القُرآنَ یَهدِی لِلَّتِی هِیَ أَقوَمُ؛ این قرآن، به راهی که استوارترین راه هاست، هدایت میکند.[4]
ناپلئون سخت به فکر فرو رفت و از کتابخانه بیرون آمد.
فردا دو مرتبه به کتابخانه بازگشت و از مترجم خواست از همان کتاب برایش بخواند.
مترجم قرآن را باز کرد و آیاتی چند از آنرا تلاوت نمود.
روز سوم هم به کتابخانه آمده و مترجم چند آیه از قرآن را برایش خواند. ناپلئون پرسید: این کتاب چه جایگاهی در بین مسلمانان دارد و چقدر به آن اهمیت میدهند؟
مترجم جواب داد: مسلمانان معتقدند که این قرآن است و از آسمان به پیامبر آنها نازل گردیده و تا قیامت کتاب هدایت آنان است.
ناپلئون حیرت زده جملاتی را گفت که تا امروز برسر زبانهاست. او گفت:
من از این کتاب استفاده کردم و اینطور احساس نمودم که اگر مسلمین از دستورات جامع این کتاب استفاده کنند ذلّت نخواهند دید و تا زمانی که این قرآن در بین مسلمین حکومت کند و در پرتو تعالیم و برنامه جامع آن زندگی نمایند، تسلیم ما نخواهند شد، مگر ما بین آنها و قرآن جدایی بیفکنیم[5].
این تنها گفتههای ناپلئون درباره قرآن نیست. وی در نامهای به «شیخ المصاری» در تاریخ ۲۸ آگوست ۱۷۹۸ نوشته است:
امیدوارم آن زمان دور نباشد که من بتوانم همه دانشمندان جهان را با یکدیگر متحد کنم تا نظامی یکنواخت، فقط بر اساس اصول قرآن مجید که اصالت و حقیقت دارد و میتواند مردم را به سعادت برساند، ترسیم کنم. قرآن به تنهایی عهده دار سعادت بشر است.[6]
از این امپراطور فرانسوی، جملاتی در مدح پیامبر اسلام هم نقل شده است. همیشه این سوال برایم بوده که ناپلئون با وجود اعتراف و اذعاناش به عظمت و حقانیت اسلام و قرآن، چرا اسلام نیاورده است؟!
[1]. یوهان ولفگانگ فون گوته (به آلمانی: Johann Wolfgang von Goethe) (زادهٔ ۲۸ اوت ۱۷۴۹ در فرانکفورت – درگذشتهٔ ۲۲ مارس ۱۸۳۲ در وایمار) شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، محقق، انسانشناس، فیلسوف و سیاستمدار آلمانی بود. او یکی از کلیدهای اصلی ادبیات آلمانی و جنبش وایمار کلاسیک و همچنین رمانتیسیسم به شمار میرود. وی یکی از مردان بزرگ فرهنگی قرون ۱۸ و ۱۹ اروپا و یکی از افراد برجسته ادبیات جهان محسوب میشود. گوته در آلمان، شکسپیر در انگلستان، ویکتور هوگو در فرانسه و دانته در ایتالیا را چهار رکن ادبیات اروپا می دانند.
[2]. اعترافات ، عطایی اصفهانی ، ج1 ، ص 75.
[3]. Napoleon Bonaparte.
[4]. اسراء / 9 .
[5]. همای سعادت ، ج1 ، ص 70.
[6]. اعترافات ، عطایی اصفهانی ، ج1 ، ص74 - متن نامه در دانشنامه اینترنتی «ویکی گفتآورد»، بخش انگلیسی موجود است.
این جمله در نامه ناپلئون به شیخ المصاری در تاریخ ۲۸ اگوست ۱۷۹۸ نوشته شده که در مجله Correspondance Napoleon منتشر گردیده و توسط هنری پلن ویرایش شده است. تاریخ نشر آن نیز سال ۱۸۶۱ ، دوره چهارم ، شماره ۳۱۴۸ ، صفحه ۴۲۰ می باشد.
متن نامه به زبان انگلیسی:
* I hope the time is not far off when I shall be able to unite all the wise and educated men of all the countries and establish a uniform regime based on the principles of the Quran which alone are true and which alone can lead men to happiness.
o Letter to Sheikh El-Messiri, (28 August 1798); published in Correspondance Napoleon edited by Henri Plon (1861), Vol.4, No. 3148, p. 420.