صاد

انسان معاصر | نوشته های علی صفدری در زمینه ادیان، ملل و انسانها

علی صفدری | Ali Safdari

تشریعات قرآن | جلسه اول

دوشنبه, ۱ دی ۱۳۹۹، ۱۰:۴۸ ق.ظ

 


سلسله درسگفتارهای «تشریعات قرآن»

خوانشی از سیر نزولی آیات الاحکام

جلسه اول - ششم اردیبهشت1399 - اول رمضان 1441


 

  • دانلود فایل جلسه اول:

https://bayanbox.ir/view/4974835573851718636/008.jpg

متن پیاده شده جلسه اول

    محور گفتگوی ما پیرامون قوانین و بایدها و نبایدهای قرآنی است، که در بحثهای فقهی مورد استفاده قرار میگیرد و چارچوب هایی را برای زندگی مادی و معنوی انسان تبیین می کند. ما در اینجا از آن تعبیر به «تشریعات قرآن» نموده ایم و باید گفت که در طی تدوین دانشهای اسلامی، کتاب های گوناگونی با نام احکام القرآن و فقه القرآن پیرامون این آیات به نگارش در آمده و یکی از قدیمی ترین مباحثی است که در تفسیر موضوعی قرآن میتوان از آن نام برد.


     برای فهم اهمیت این بایدها و نبایدهای قرآنی، ناگزیریم که درنگی بر اوضاع انسانِ معاصرِ پیامبر و وضعیت جامعه آن روزگار داشته باشیم؛ تا به خوبی درک نماییم که مهمترین اعجاز رسول خدا، آن معجزاتی نیست که در کتابهای تاریخ و سیره نقل شده است. با درنگی هرچند کوتاه در متون معتبر، به روشنی دانسته می شود که معجزه حقیقی ایشان، زنده نمودن جان هایی بود که در سخت ترین و ناانسانی ترین شرایط زیستی به زندگی می پرداختند.


     چنانچه اوضاع مردمان آن روزگار علی الخصوص ساکنان شبه جزیره را مورد تامل قرار دهیم، تاثیر شگرف وجود رسول خدا و آموزه ها و قوانینی که در طول بیست و سه سال در قالب شش هزار و چندصد آیه برای انسان به ارمغان آوردند را می توان با عمق جان درک نمود.


     بیشتر ساکنان آن روزگاران شبه جزیره، قبایلی بودند که در جای جای بیابان، هرکجا آب و گیاهی می یافتند، به صورت موقت سکونت می کردند. این گونه زیستن، خشونت و سختی زیادی به همراه دارد؛ با کمترین کنش و واکنشی، درگیری رخ میداد و این درگیری ها، قبایل کوچک و بزرگی را به جان هم می انداخت و کشته های بسیاری را بر جای می گذاشت.


     این گفته ها تحلیل و برداشت شخصی و ذوقی نیست؛ اخبار متون تاریخی است که تلاش های محققان آنها را به ما رسانده است. نه تنها وضعیت شبه جزیره، بلکه اوضاع اکثر مناطق نیز به همین گونه بوده است. نوع خوراکی که داشتند؛ به صورتی که از مردار حیوانات ارتزاق می کردند. نوع روابط انسانی؛ به صورتی که اگر شخصی برده بود دیگر هیچ گونه حقوق انسانی برایش قائل نبودند. وضعیت نا به سامان جنسی؛ به گونه ای که فرزندانی متولد می شدند و بین چندین نفر اختلاف بود که این فرزند از کیست! و نوع ارتزاق سرمایه داران از کنیزانی که داشتند.


     رسول خدا صل الله علیه وآله در چهل سالگی به پیامبری برگزیده شد. سه سال آغازین پیامبری ایشان به دعوت فردی و چهره به چهره گذشت، که البته دوران بسیاری سختی برای ایشان بود. فعالیت ها اغلب پنهانی بود و تا جایی که امکان داشت، ایمان آورندگان به صورت پنهانی با ایشان ارتباط داشتند و بیشتر خود ایشان مورد توجه مخالفان بود و مورد آزار و اذیت واقع میشد؛ تا اینکه فرمان آمد: «فاصدع بما تؤمر». از این پس دعوت ایشان شکل عمومی تری به خود گرفت. ابتدا خویشان و نزدیکانش را دعوت نمود و انها را به آیین الهی فرا خواند. از آن پس بروز و ظهور فعالیت هایشان، با دعوت رسمی از خویشان خویش که اغلب از سرشناسان مکه و بزرگان قریش بودند، بیشتر شد و ماجرای پیامبری ایشان دهان به دهان می چرخید تا اینکه همگان از آن آگاهی یافتند.


     دو سال بعد؛ یعنی به احتمال زیاد در سال پنجم بعثت، به خاطر فشارهای زیاد مخالفان و قدرت مندان مکه، گروه اندکی از مسلمانان به حبشه مهاجرت کردند. تعداد این مهاجران را بین دوازده تا هفده نفر شمرده اند. مهمترین رویداد اجتماعی برای نومسلمانان، تنگ شدن وضعیت معیشت و برخوردهای مخالفین بود. سالهای پایانی مکه به محاصره اقتصادی و اجتماعی مسلمانان در منطقه شعب ابی طالب گذشت که پس از درگذشت ابوطالب و همسر پیامبر بانوخدیجه، پرونده تبلغ سیزده ساله رسول خدا در مکه به پایان رسید و ایشان با سختی های بسیار از مکه به مدینه مهاجرت نمود.


     در این سیزده سال، هشتادوشش سوره و حدودا چهارهزار و ششصد آیه نازل گردیده که بیشتر پیرامون موضوعات خداشناسی و معاد رقم می خورد. در واقع آیاتی که در مکه نازل گردیده، در پی تبیین باورها و اعتقادات بود و به نوعی می توان چارچوب کلی ایات مکّی را، آیاتی سامان دهنده به ساختارهای فکری –که ما امروزه از آن تعبیر به باورهای کلامی می کنیم- دانست.


     در طی گفتگو پی خواهیم برد که بیشتر آیات الاحکام در مدینه نازل شده، ولی اینگونه نیست که در دوران مکه آیاتی پیرامون این موضوعات در مکه نازل نشده باشد. ارکان اصلی احکام و بایدها و نبایدها -در قالب انذار، امر، نهی، داستان اقوام پیشین و پیامبران گذشته و...- در همین دوره سیزده ساله مکه نازل گردیده، که در راس آنها نزول وجوب نمازهای روزانه –که مهمترین اعمال عبادی اسلامی است- در واقعه معراج پیامبر و در مکه نازل گردیده است.


     تاثیر وجود رسول خدا در همان ماه های آغازین دعوت، آنقدر گسترده بود که وقتی جعفر بن ابی طالب – از مهاجرین به حبشه- در مقابل نجاشی –پادشاه حبشه- از دلایل تبعیت نکردن این گروه اندکِ مهاجرت کرده از باورهای عمومی جامعه خویش و ایمان آوردن به پیامبری جدید سخن گفت؛ از آنچه بودند و آنچه شدند. از جملات قابل تامل جعفر این بود که: ما بت می پرستیدیم، ما از مردار حیوانات ارتزاق می¬کردیم، مرتکب فواحش میشدیم و... تا اینکه خدا پیامبری برای ما فرستاد که  پیشینه و نسب او را به خوبی میشناسیم، راستگویی و صداقت و امانتداری اش بر ما روشن است، او ما را به پرستش خدای یگانه دعوت نموده و به ما امر کرده بر صداقت و صله رحم و ادای امانت و پرهیز از محارم و فواحش و خونریزی و... . سخنان جعفر برای نجاشی جاذبه داشت، علی الخصوص که جعفر سخنانش را با آیاتی از سوره مریم به پایان برد و نجاشی که مسیحی معتقدی بود، از این سخنان بلند و عالی در مقام حضرت مریم، اشک از چشمانش سرازیر شد.


     یک نمونه دیگر از مقایسه اوضاع زیست انسانها، پیش و پس از پیامبری رسول خدا را می توانیم در گفته های حضرت زهرا در میان خطبه فدک بنگریم.


     و این یک واقعیت است که پیامبر و آموزه هایش جذابیت فوق العاده ای برای انسان داشته و حتی اگر کسی همانند مایکل هارت در کتاب صد –که پیرامون رتبه بندی موثرترین چهره های تاریخ نگاشته شده- رسول خدا را موثرترین شخصیت بر روی انسانها در طول تاریخ معرفی نمی کرد؛ باز هم از جای جای کتب تاریخ و سیره میتوانستیم این را به خوبی بفهمیم.


     مایکل هارت نخستین کسی که بیشترین تاثیر را بر انسان گذاشته، رسول خدا میداند. از نگاه او پیامبر به شکل شگفت انگیزی موفقیت داشته است. او بیان می کند که ممکن است برخی از این انتخاب به عنوان نخستین نفر در این لیست تعجب کنند، ولی واقعیت این است که محمد به طرز خارق العاده ای در امور معنوی و غیرمعنوی موفق بوده، به گونه ای که نفوذ او همچنان قدرتمند و فراگیر است.


     جستجوی دقیق در تاریخ روشن می کند که این تاثیرگذاری که مایکل هارت و امثال او که به رسول خدا ایمان نیاورده اند، ولی بعد از گذشت این همه قرن، آن را لمس می کنند، یک واقعیت جدی بوده و هست.


     ما در بحث های روزگار رسول خدا، مثلا از مسیحیان نجران سخن به میان می آوریم که آمدند تا با رسول خدا مباهله کنند. از یهودی هایی که به پیامبر ایمان نیاوردند در حالی که بر اساس متون مقدسی که در اختیار داشتند و به آن باور نیز داشتند، می¬دانستند که ایشان پیامبر الهی است؛ از اینها نیز سخن می گوییم. از بت پرستها و کفاری که لجاجت در برابر حق به خرج می دادند. بله، این ایمان نیاوردن ها و مخالفت ها و لجاجت ها بود که هر کدام بنابر منافعی با پیامبر سر ناسازگاری داشتند؛ اما فراموش می کنیم که جمعیت زیادی با اشتیاق و تمام وجود به ایشان روی آوردند و دل در گرو آیین رسول خدا دادند.


    در بین یاران ایشان با چهره¬های مختلفی رو به رو هستیم، از ایرانی و سیاه پوست و یهودی و مسیحی وغیره گرفته؛ و حقیقت این است هر انسانی که به دنبال خاستگاه های فطری و درونی اش بود، وقتی خبر دعوت ایشان به گوشش می رسید، خود را به ایشان میرساند، و با برخورد ایشان و شنیدن و فهمیدن آموزهای شان، آنها را با وجدان و فطرت خویش سازگار مییافت و میپذیرفت و تا دوران ما نیز این روند ادامه دارد که انسان های سرگردان در دوران ما، در تحقیق و کندوکاو، وقتی به آموزه¬های قرآن و رسول خدا میرسند با اشتیاق آن را پذیرا می شوند.


     برای نمونه تنها به یک مورد از یهودیانی که به پیامبر ایمان آورد اشاره می¬کنم. مُخَیرق یکی از علما و پیشوایان یهودی بود که از بزرگان قبیله بنی قَینُقاع –یکی از سه قبیله مهم یهودی های مدینه- محسوب می¬شد. او در مناسبات و پیمان های رسول خدا با یهودیان مدینه از چهره های اثرگذار بود و در این جلسات حضور داشت. در سال سوم هجری که غروه اُحُد رخ داد، به قوم خود گفت: «می‌دانید که او پیامبر خدا است و باید او را یاری کنیم». یهودیان سخن او را نپذیرفتند و بهانه آوردند که امروز شُبات است و به لحاظ قوانین و احکام یهودی ما امکان همراهی نداریم و از همراهی او سر باز زدند. او به تنهایی به منطقه اُحُد آمد و همراه مسلمانان به یاری رسول خدا پرداخت و در رکاب ایشان به شهادت رسید. ابن هشام و واقدی از رسول خدا نقل می کنند که در وصف مخیرق فرمود: «مخیریق از بهترین انسان ها در یهودیان بود». مخیرق در میانه نبرد وصیت نمود که اموالش به رسول خدا به ارث برسد، که «حوائط السبعه» -نخلستان‌های هفت‌گانه اَعواف، صافیه، دَلال، مِیثَب یا مَیثِب، بُرقه یا بَرقه، حُسنی و مشربه‌ ام ابراهیم- از جمله میراث او بود که در سالهای بعد در اختیار حضرت¬فاطمه قرار گرفت و بخشی از اموال مصادره شده در ماجرای فدک، همین سرزمین ها بود.


     مسئله ای که ما در تکاپوی کشف آن هستیم، شیوه تربیتی رسول خدا و چگونگی مراحل نزول قوانین و بایدها و نبایدها است. آموزه¬های پیامبر، آموزه هایی وجدانی و فطری بود که به غیر از منفعت طلبان و آن دسته از بهره مندانِ قدرت و ثروت که نخواستند و نتوانستند از تعدی و ظلم دست بکشند، سایر طبقات جامعه پذیرای آن شدند. شیوه آموزشی ایشان بهسان کلاسهای آموزشی نبود که یک دوره اصول¬عقاید برگزار کنند و از نیاز بشر به دین آغاز نموده و سپس از توحید و صفات ثبوتی و سلبی و... سخن به میان آورند و پس از آن از ضرورت بعثت انبیاء و الی آخر؛ سیره زندگی ایشان و بررسی مرحله به مرحله آیات نازل شده، نشان می¬دهد که آموزه های اعتقادی و احکام گام به گام تبیین شد و چنین نبود که از همان ابتدا هر کسی که ایمان می¬آود به او یک دوره از باورها را آموزش دهند و او را مقید به پیروی از همه احکام سازند. شیوه آموزشی رسول خدا چیزی همانند اردوهای آموزشی بود که در طول بیست و سه سال، بنا به فراخور وضعیت و آمادگی مخاطبین، آموزه ای بیان شده و دستوری صادر می¬گردید. شیوه آموزشی اردویی چنین است که در طول مسیر، دانش آموزان وقتی به باغی برای استراحت می¬رسند، آموزگار تاکید می¬کند که به درختان آسیب نزنید. هنگام غذا خوردن از چه باید خورد و چه باید نخورد سخن به میان می آید. به وقت عبادت، در ابتدا به دعا و گفتگو با خدا فرا خوانده می شدند و رفته رفته احکامی پیرامون وضو گرفتن و نماز خواندن صادر می شد. آیاتی که سخن از زکات به میان آورده، در ابتدا به کمک به محرومان و صدقات عمومی اشاره داشت تا اینکه مرحله به مرحله ضوابط زکات بیان گردید تا الی آخر...


     چند سال پیش، در جلسه دوستانه ای که با یکی از مبلغین پرتلاش و موفق شیعی در آمریکای جنوبی داشتم؛ ایشان بیان می کرد که ما در آن منطقه با نومسلمانانی که از یک زندگی متفاوتی از اسلام رشد کرده اند مواجه هستیم و نمی-توانیم به یک¬باره از همه احکام و رفتارهای اسلامی آغاز کنیم. در ابتدا باید از قوانین اخلاقی همانند زشتی دروغ و فحشا و غیره آغاز کنیم و مرحله به مرحله اینان را با سایر احکام آشنا نماییم. تعبیر خود ایشان این بود که ما در ابتدا از اسلامِ مکه شروع میکنیم و رفته رفته این نومسلمانان را با اسلامِ مدینه و همه ضوابط و چارچوب هایی که در آنجا برای مسلمانان مشخص گردیده آشنا می کنیم. این سخن قابل تامل و درنگی است که باید روی آن به صورت تخصصی کار کرد و درباره چگونگی آن اندیشید.


     در ساخت هر بنایی، عقلا به همین شیوه رفتار میکنند. هیچ مهندسی برای ساختمانی که مشغول احداث آن است، در ابتدا به تهیه پنجره و کاشی و... نمیپردازد، بلکه در مرحله نخست زیربنای کار را تدارک می¬بیند و پیش از پرداختن به ظواهر ساختمان، زیرساخت ها را تجهیز میکند. پروردگار که خِرد کل و آفریننده عقل و عاقلان است، سزاوار نیست بی هیچ مقدمه و زیرساختی دست به احداث دین و شریعت زده باشد.


     با عنایت به مطالبی که گفته شد، ما پیگیر این بحث هستیم تا با مرور آیات الاحکام و شیوه نزول آن ها و بررسی مراحل مختلف، در این مسیر قدم برداریم تا قدری به روشن شدن موضوع نزدیک شویم.

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">