صاد

انسان معاصر | نوشته های علی صفدری در زمینه ادیان، ملل و انسانها

علی صفدری | Ali Safdari

تشریعات قرآن | جلسه سوم

سه شنبه, ۲ دی ۱۳۹۹، ۱۱:۱۷ ق.ظ

 


سلسله درسگفتارهای «تشریعات قرآن»

خوانشی از سیر نزولی آیات الاحکام

جلسه سوم - هشتم اردیبهشت1399 - سوم رمضان 1441


 

  • دانلود فایل جلسه سوم:

https://bayanbox.ir/view/4687726978183089638/010.jpg

متن پیاده شده جلسه سوم

نکته دیگری که بیان آن اهمیت دارد، مسئله­ای است که از آن به «ناسخ و منسوخ» تعبیر می­شود. نسخ به معنای برداشته ‌شدن حکمی با آمدن حکم دیگر است، به طوری که اگر حکم دوم نمی‌آمد، حکم اول تا روز قیامت باقی می‌ماند. بنابرین باید بدانیم که برخی از احکام و قوانینی که در سالهای نخستین دعوت پیامبرصل­ الله­ علیه­ وآله وضع شدند، قوانین زمان­داری بوده­اند که در پایان مدت زمان اجرایی­شان، ملغی شده­اند یا تغییر یافته ­اند.

     در آیه صدوششم سوره بقره، خداوند می­فرمایند: هر حکمی را نسخ کنیم، حکمی بهتر از آن را برای­تان می­فرستیم. بنابرین اصل وجود نسخ، یک مسئله قرآنی است. این آیه در نخستین ماه ­های هجرت رسول­ خداصل­ الله ­علیه­ وآله به مدینه، نازل شده و چند سال پیش از این، زمانی که پیامبرصل­ الله ­علیه­ وآله در مکّه بودند، یک مرتبه دیگر درباره نسخ در آیه صدویکم سوره نحل نیز سخن به میان آمده بود.

     در بحث­های دانش­ اصول، درباره اینکه آیا احکام شریعت­های پیشین نسخ گردیده­اند و یا می­توان به آنها استصحاب نمود بحث می­گردد. مقصود اینکه بحث نسخ، یک بحث دامنه­دار در دانش­های گوناگون محسوب می­شود و اینجا ما از منظر دانش­های تفسیری و فقهی با آن روبرو هستیم.

     به یک شبهه کوچک اما مهم نیز اشاره می­ کنم. در این باب ایراد وارد می­کنند که این تغییر حکم، آیا با علم مطلق الهی ناسازگاری ندارد؟ خداوندی که به همه جزئیات آگاه است، چرا حکمی می ­فرستد که چندی بعد آن را نقض نموده و نیاز به حکم جدید باشد؟

     پاسخ می­ دهیم که پروردگار با احاطه عالمانه، حکم نخست را صادر می­کند و خود می­داند که این حکمی گذرا و زمان­دار است و ممکن است این زمان­داری بر ایمان­ آورندگان پوشیده باشد. هنگامی که زمان آن به پایان رسید، حکم دوم را -که ممکن است حکم نخستین را تشدید یا تضعیف یا ملغی کند- ابلاغ می­فرماید. هنگام جایگزینی حکم نخستین با حکم دوم، نسخ رخ می­دهد. به عنوان نمونه: پس از مهاجرت به مدینه، مسلمانان به مدت شانزده ماه به سوی بیت­المقدس نماز می­خواندند. آنگاه دستور رسید که از این پس به سمت کعبه نماز را اقامه کنید. این رخداد، نسخ تلقی می­شود و دستور اولیه که نماز به سوی بیت المقدس بوده «منسوخ» و حکم جدید را که نماز به سوی کعبه است، «ناسخ» می‌نامند؛ و این منافات و تعارضی با علم پروردگار ندارد.

     درباره تعداد قوانینی که نسخ شده­اند نیز سخن بسیار است. برخی دامنه­ ی آن را بسیار گسترده می ­دانند، تا جایی که ادعا می­ کنند تنها در سی ­و چهار سوره نسخی رخ نداده است. گروهی دیگر همانند سیوطی تنها بیست آیه را در این مسئله داخل می­دانند. عده ­ای نیز نسخ را زیبنده قرآن نمی­دانند و آن را نوعی کاستی برای قرآن قلمداد می­کنند و در پی رد اصل موضوع هستند. در این میان تلاش­ه ای عالمانه مرحوم آقای خویی تامل برانگیز است.

     ایشان در کتاب البیان به انتقاد از مفسرانی که بدون توجه کافی در آیات، و با توهم اختلاف بین آنها، قائل به نسخ شده­اند پرداخته و مواردی را که آنها در شمار مصادیق نسخ آورده ­اند را بررسی نموده و بیان می­ کند که گاه، آیه ­ای، قرینه­ ی عرفی در فهم آیه­ ی دیگر به شمار می ­آید؛ از قبیل خاص و عام یا مطلق و مقید. مرحوم آقای خویی با طرح آیاتی که در مورد آنها ادعای نسخ شده، هر یک از آنها را به جز یک مورد آیه نجوا- مورد مناقشه قرار می­ دهند.

     نکته پنجم را به تاریخچه و شیوه ­های نگارش­های موجود پیرامون آیات الاحکام اختصاص دهیم. سایر مذاهب اسلامی، سابقه بحث و تحقیق پیرامون آیات الاحکام را به محمد بن ادریس شافعی (متوفی 204 هجری) می­رسانند و او را اولین نگارنده در این حوزه می­دانند. چناچه یک جستجوی به دور از غرض­ورزی انجام دهیم، با نام محمد بن سائب کلبی (متوفی 146 هجری) رو به رو می­شویم که بیش از نیم قرن پیش از شافعی می­زیسته است. ابن­ندیم، کتابشناس و فهرست­نگار نامی بغداد در قرن چهارم، در کتاب الفهرست، از نگاشته ابن سائب کلبی در این زمینه یاد می­کند. شاید سبب اینکه برخی، از آوردن نام کلبی در این مقام خودداری کرده­اند، پیشینه فعالیت­ها و باورهای او باشد. محمد بن سائب کلبی از خانواده­ های شیعی محسوب می­شده و بخش عمده فعالیت­ هایش در زمینه دانش تفسیر و انساب بوده که متاسفانه عمده آثارش به ما نرسیده است. این محو آثار را باید در کینه ­ورزی­ هایی که به خاطر گرایشات مذهبی او نسبت به اهل­ بیتعلیهم­ السلام رخ داده جستجو کرد. با وجود آنکه ایشان از رجال ترمذی و ابن­ ماجه به شمار می­آید، در کتب رجالی غیرامامیه تعابیر تند و زننده ­ای پیرامونش به کار رفته است. احادیث تفسیری او را قبول می­کنند، ولی به نظراتش در انساب که می­رسند، مردود می شمارند؛ که احتمالا این یک ­بام­ و دو هوا به خاطر افشاگری­ های او درباره تاریخِ دوره جاهلیت و بیان ناپاکی برخی از بزرگان قریش بوده که به مذاق آنها خوش نیامده و رفته رفته او و احادیث­ش را متروک کرده و حذف نموده­اند.

     خلاصه آنکه اولین کتابی که از علمای شیعی در زمینه آیات الاحکام به ما رسیده، کتاب مرحوم قطب راوندی (متوفی 573 هجری) با نام «فقه القرآن» می­باشد. از روزگار ایشان تا روزگار ما، کتابهای بسیاری در این موضوع به نگارش در آمده که سه کتاب «کنزالعرفان فی فقه القرآن» مرحوم فاضل مقداد، «زبده البیان فی احکام القرآن» مرحوم مقدس اردبیلی و «مسالک الافهام الی آیات الاحکام» مرحوم فاضل جواد، از شهرت بیشتری برخوردار هستند. در دوره معاصر نیز موضوع آیات الاحکام مورد توجه زیادی قرار گرفته و چهره­های زیادی پیرامون آنها دست به نگارش برده­اند که بخش قابل ملاحظه­ای از این آثار همان تکرار مکرّرات پیشینیان است؛ ولی در این میان آثار ارزنده­ای هم دیده می­شود.

     کتابهایی که در همه دوره ­ها در این باب به نگارش در آمده، غالبا به یکی از این دو شیوه بحث را پیگیری نموده­اند: یا اینکه بر اساس چینش قرآن، سوره ­ها را به ترتیب جستجو نموده­ و آیات ­الاحکامش را استخراج کرده و بر این محور، پیرامون آیات به بحث و نظر پرداخته­ اند و یا اینکه شیوه دومی را محور بحث­ شان قرار داده­ و بر اساس دسته ­بندی ابواب فقه عمل کرده­اند و از طهارت تا دیات، آیات هر کتاب فقهی را دسته­بندی کرده و به بررسی آنها پرداخته ­اند.

     آنچه که ما در این گفتگو شیوه خودمان قرار می ­دهیم، روش سومی است که کمتر به آن توجه شده و فواید منحصرانه خودش را دارد. از لحاظ روش ­شناسی در فهم قرآن، برای مخاطب امروزی، این روش سوم ساختارمندانه­ تر به نظر می­رسد. ما در این گفتگو، در پی سیر نزولی آیات الاحکام هستیم و آیات مربوط به بحث تشریعات قرآن، که هر کدام حکمی از احکام را به دوش می­ کشند را بر اساس ترتیب نزول آنها پیگیری می­ کنیم. از دوره آغاز نزول وحی در مکه شروع کرده و سپس تا دوره دعوت آشکار پیامبر و معراج و هجرت به مدینه و ... تا آخرین روزهای حیات مبارک ایشان و خاتمه نزول قرآن ادامه می­دهیم.

     این نوع خوانش آیات، نگاه مخاطب به وضع قوانین در اسلام را روشن می­سازد و گام به گام همراه با آیات جلو می­آید و ظرافت ­های تدوین قانون برای جامعه­ای که فاصله زیادی با چارچوب­های اخلاقی، انسانی و معنوی داشت را هویدا می­کند. اینکه در برخورد با مردمان با چه رویکردی باید پیش رفت و از کجا باید آغاز نمود. این­ها چالش­های جدی در برخورد با انسان معاصر است که وقتی پای سخن و دل هر کدام­شان می­نشینی، حتی اگر در برخوردهای نخستین با واهمه­گی یا ستیز روبرو شوی، و با وجود همه دل­مشغولی­هایی که پیشرفت­های انسانی برای­شان ایجاد کرده، با تمام وجود لمس می­کنی که عطش شروع یک راه معنوی در زندگی را دارد. در بحث­ها و گفتگوها با باورمندان به سایر ادیان و فرقه­ ها علی­ الخصوص مسیحیت- برای خیلی از انسان­ها روشن شده است که باورمندی بدون شریعت، راه به ناکجاآباد است و آن بلایی که پولس بر سر آیین مسیح آورد -که شریعت را ساقط نمود- جفای به همه انسان­ها بود.

     نگاه به قرآن از منظر شیوه نزولی؛ فواید منحصر به فردی دارد که همین فایده­ها جذابیت پیگیری این شیوه را برای محققین بیشتر می­کند. مثلا در بحث زبان قرآن و فهمیدن مراد استعمالی واژه­ها بسیار راه­گشاست. واژگانی که در قرآن مورد استفاده قرار گرفته محور بحث دانشمندان زیادی بوده و هست. اگر ما چینش نزول آیات و سوره­ها را مورد دقت قرار دهیم، به فهم بهتری در این موضوع می­رسیم که وقتی به آثار قرآنی برخی بزرگان می­رسیم شاهد خطاهایی هستیم. مثلا پیرامون آیه چهارم سوره مدثر که می­فرماید: «وثِیابَکَ فَطَهِّر»؛ مرحوم آقای طباطبایی با عنایت به آیه 187 سوره بقره که همسران را لباس یکدیگر تشبیه می­کند، بیان می­کند که مقصود این است تا زنان را تطهیر نموده و از شرک و معاصی باز دار. این درحالی است که سوره مدثر از سوره­ های نخستین نازل شده است و آیات سوره بقره در مدینه نازل گردیده و هنوز تشبیه لباس بودن همسران برای یکدیگر صورت نگرفته بوده و در آن بازه زمانی رسول­ خدا تنها همسری که داشته ­اند بانوخدیجه بوده است.

     از دیگر ویژگی­ ها و فواید توجه به سیر نزولی آیات، شناسایی اسباب النزول­ های ناصحیح است. به هر حال ما برای بسیاری از آیات، با واقعه و داستانی رو به رو هستیم که سبب نزول آیه را برای ما بازگو می­کند. این اسباب نزول، آلوده به اخبار دروغین و غیرصحیح نیز هست؛ ولی در هر صورت نمی­توان از همه آنها چشم پوشید. گفته شده که احمد حنبل برای رهایی از داستان­ های ساختگی در اسباب نزول، همه آنها را مردود دانسته است. اما این دیدگاه آنقدر ناپسند است که بعدها کسانی همانند زرکشی برای توجیه آن تلاش کردند. برخی دیگر برای تشخیص سره از ناسره در این بحث، راه­های دیگری را پیشنهاد داده­اند. یکی از راه­های تشخیص صحت این اسباب، توجه به سیر نزولی آیات است. این توجه به سیر نزولی، بسیاری از شبهاتی که پیرامون رسول­خدا و قرآن مطرح می­شود را به روشنی پاسخ می­دهد و این شبهات را خنثی می­سازد. مثلا سیوطی درباره آیات 126 تا 128 سوره نحل، می­نویسد این آیات در حالی نازل شد که رسول­خدا بر جنازه عموی خویش حمزه ایستاده بود و جملاتی را درباره انتقام حمزه و مثله نمودن هفتاد نفر از قریش بر زبان می­راند؛ جبریل این آیات را بر ایشان نازل نمود و او را از این کار منع ساخت. این درحالی است که سوره نحل در ترتیب نزولی قرآن هفتادمین سوره نازل شده است و در مکه نازل گردیده و ماجرای شهادت حمزه در سال چهارم هجری و در نبرد احد در نزدیکی مدینه رخ داده است.

     مسئله­ ششم­ی که باید به آن اشاره نمود، تعداد آیاتی که در این موضوع با آن روبه­رو هستیم و ساختار آنهاست. باید گفت در بین شش هزار و چندصد آیه قرآن، نظر یگانه­ای وجود ندارد که چند آیه در این موضوع دسته ­بندی می­شود. در منابع روایی اولیه، روایاتی وجود دارد که یک­چهارم آیات را مربوط به احکام و فرائض بر می­ شمرند و روایات دیگری که این تعداد را تا یک­سوم می­رساند ؛ یعنی بیش از سی درصد آیات.

     بر اساس نظر مشهور بین صاحب نظران، تعداد آیات الاحکام را پانصد آیه بر­می­شمرند؛ یعنی حدود یک سیزدهم آیات قرآنی. اقوال دیگری که وجود دارد از دویست و چند آیه تا هزار آیه یا بیشتر را بیان می­کنند و برخی نظر بر این دارند که تمام آیات قرآن شامل آیات الاحکام است و از همه آیات، می­توان حکمی فقهی را استخراج نمود. در بین دیدگاه­ های گوناگون، شاید این نظر پسندیده باشد که نمی­توان تعداد دقیقی از آیات را برشمرد که تنها آنها را در دسته آیات­الاحکام قرار دهیم و دیگر آیات را به این حوزه مربوط ندانیم؛ زیرا این مسئله که به کدام آیه در استنباط حکمی فقهی استناد کنیم، بسته به توانایی فقیه در مسئله فقاهت دارد؛ ممکن است فقیهی بتواند از آیه­ای استنباطی نماید که دیگران به چنین استنباطی نرسیده باشند. از همین­ رو تعداد مشخصی از آیات را نمی­توان دسته­بندی و معرفی نمود؛ اما تلاش ما این است که در حد امکان تمام آیات مطرح در این موضوع را ذکر نموده و چیزی را از قلم نیاندازیم.   

     آیاتی که محور بحث ماست، چهارگونه ­اند: برخی از آنها حکم خاصی را بیان می­کنند و برخی دیگر حکمی عام را؛ دسته سوم قواعدی فقهی از آنها برداشت می­گردد و دسته چهارم در استخراج قاعده ­های اصولی مورد استفاد واقع می­شوند.

     آیاتی که در این بحث با آنها روبرو هستیم، گاهی به صراحت بیان­گر حکمی فقهی هستند و چارچوب­های کلی فقه اسلام را تبیین می­کنند. برخی از آنها در پاسخ به پرسش­ هایی که از پیامبرصل­ الله­ علیه­ وآله می­شده است، نازل گردیده­اند و با واژه­های «یستفتونک» و «یسئلونک» آغاز می­شوند و از پیامبر پاسخ سوال یا استفتاءشان را می­ خواستند. اما همیشه آیه به همین روشنی به ما حکم فقهی را ارائه نمی­دهد و گاهی باید شآن نزول آن را بررسی نمود و یا احادیثی که پیرامون آن وجود دارد را در کنار آیه قرار داد. در برخی آیات، آیه تنها بیان­گر حکم کلی یک عملی است و شیوه اجرایی و ضوابط آن را باید در سیره پیامبرصل­ الله­ علیه­ وآله جستجو نمود؛ همانند نماز و روزه و خیلی از احکام دیگر. گاهی در غالب داستان و سرگذشت پیشینیان به ما حکمی فقهی ارائه می­شود؛ همانند آنجا که ماجرای فرزندان یک باغدار خیّر را خداوند برایمان نقل می­فرماید و مانع خیر نشدن و احکامی دیگر را به ما می ­آموزاند. گاهی هم با یادآوری سرگذشت بدکاران یا تقبیح رفتارهای آنان، صفات مذموم و ناشایست را برمی­شمرد و انسان­ها را از کردارهای این­چنینی بر حذر می­دارد.

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">