در کتاب "حریصا" می خوانیم:
کاش حداقل مسیحیهای دنیا «پولس» را میشناختند. نه اینکه نمیشناسند، میشناسند. اما کاش فقط برای یکبار، قداستهای پوشالی او را کنار میگذاشتند و به مطالعه در رفتار و گفتار و اندیشهی او میپرداختند. آن وقت نکات خیلی مهمی را در مییافتند. ریشه فسادهای امروز در کلیسا و رهبران آنرا میتوان در اندیشهها و خیانتهای پولس نسبت به حضرت عیسی ع و مسیحیت جستجو کرد. پولس یک شخصیت بزرگ و مقدس در مسیحیت است، اما آیا واقعا مستحق این همه قداست است؟ در حقیقت پولس را باید معمار مسیحیتی دانست که امروز رواج دارد. مسیحیتی که تحریفات بسیاری در آن دیده میشود و تناقضات موجود در کتاب مقدساش آنقدر زیاد است که به هیچ وجه ممکن نمیتوان توجیهش کرد.
در کتاب «اعمال رسولان»[1] میخوانیم که:
پولس پس از ورود به مسیحیت شروع به تبلیغ دین جدید خود نمود. اما به زودی با حواریون اختلاف پیدا کرد. او که در بین مسیحیان یهودی الاصل اورشلیم پایگاهی نداشت، به سوی غیر یهودیان روانه شد تا مسیحیت را بین آنها تبلیغ کند. از آنجا که پطرس جانشین حضرت عیسی بود و پولس با حضور او نمیتوانست موفقیتی کسب کند، از او خواست فقط بشارت بر یهودیان را بر عهده گیرد و بشارت بر امتها را به وی بسپارد. او با این تقاضا دایره محدودیت پطرس را بسیار محدود کرد و در این راستا علنا با پطرس به مخالفت پرداخت.[3]
درباره فعالیتها و نوع رفتار پولس با حواریون حضرت عیسی سخن بسیار است. مقالات و کتابهای فراوانی نگاشته شده تا به واکاوی و شناخت ابعاد زندگی و فعالیتهای پولس بپردازد. یکی از مهمترین منابعی که ما در دست داریم، نامه خود او به «غلاطیان» است. او در این نامه به برخی سوالات راجع به مسیحیت و یهود پاسخ میدهد و رسالت خود را تشریح مینماید. در این نامه میخوانیم که او رسالت خود را الهی دانسته و گمان نموده که از طرف خدا و وحی به این رسالت برانگیخته شده است. در بخشی از این نامه مخالفت او را با پطرس وصی و جانشین حضرت عیسی میخوانیم:
اما چون پطرس به انطاکیه آمد، او را مستقیما مخالفت نمودم؛ زیرا که مستوجب ملامت بود. چونکه قبل از آمدن بعضی از جانب یعقوب، با امتها غذا میخورد، ولی چون آمدند از آنانی که اهل ختنه بودند ترسید. باز ایستاد و خویشتن را جدا ساخت و سایر یهودیان هم با وی نفاق کردند. به حدی که برنابا نیز در نفاق ایشان گرفتار شد. ولی چون دیدم که به راستی انجیل به استقامت رفتار نمیکند، پیش روی همه پطرس را گفتم: اگر تو که یهود هستی به طریق امتها و نه به طریق یهود زیست نمیکنی، چون است که امتها را مجبور میسازی که به طریق یهود رفتار کنند؟[4]
این همان پولس مقدسی است که در مسیحیت وجود دارد. همان نو کیش مسیحی که آزار و اذیتهایش در حق مسیحیان اولیه به راحتی از ذهن آنان نمیرود. او آنقدر گستاخ بوده که به استناد متن کتاب مقدس به خوبی متوجه میشویم. چگونه میتوان کسی را که با وصی حضرت عیسی - پطرس شمعون - مخالف بوده را مورد قبول قرار داد؟
باید دانست که پولس برای ترویج مسیحیت بین غیر یهودیان امپراطوری روم، دو تحریف عمده در مسیحیت انجام داد: اول اینکه اعمال و آداب دینی مسیحیت را آسان گرداند. زیرا برای غیر یهودیان عمل به دستورات پیچیده دین یهود بسیار سخت بود. از همین رو پولس در دین الهی و مقدس حضرت عیسی دست برد و شریعت را از مسیحیت حذف نمود و تنها ایمان را برای رستگاری کافی دانست. دومین تحریف او این بود که مسیحیت را از نظر عقیدتی چنان تغییر داد تا پذیرش آن برای مشرکان امپراطوری روم آسان گردد.
«هاروی کاکس» نکته مهم و قابل تاملی را درباره پولس میگوید. وی بیان میدارد:
«جان بایرناس» نویسنده مشهور «تاریخ جامع ادیان» درباره علت تحریف دین مسیح توسط پولس مینویسد:
اما چون وی نزد امم غیر یهودی به دعوت مبعوث بود، فکر مسیحیت و بعثت و رجعت او به کلی نزد ایشان بیگانه بود. از این رو پولس از راه دیگر که متناسب فکر و اندیشه آن قوم بود در آمد.[6]
«شال جینیبر» در کتاب «المسیحیة» مینویسد:
همانا پولس به رغم آنکه از همه بیشتر در مسیحیت مورد مناقشه و اعتراض واقع شده، ولی در این مطلب اختلافی نیست که او به حق، موسس مسیحیت کنونی است که بدون وجود او هرگز مسیحیت وجود نداشت.[7]
یکی دیگر از کسانی که در این زمینه سخنانی دارد، «مایکل هارت» است. او یک اختر فیزیکدان - فیزیک بر پایه دانش ستارگان - یهودی،آمریکایی است. «صد: رتبه بندی مؤثرترین چهرههای تاریخ» کتابی است به قلم وی که با نفوذترین شخصیتهای تاریخ مانند پیامبران، فیلسوفان، سیاستمداران، فرماندهان نظامی، شاعران، هنرمندان و جهانگشایان بر اساس ابعاد و اندازه نفوذ و تاثیرشان در تاریخ و جامعه بشری را معرفی میسازد. این کتاب اگر چه نواقصی دارد، ولی یکی از محاسن آن این است که مقام پرنفوذترین شخصیت تاریخ یا بعبارت دیگر والاترین شخصیت که بزرگترین تاثیر را در جامعه جهانی و تاریخ بشر بر جا گذاشته را معترف شده و آنرا به پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی اختصاص داده است. شخصیتهای دوم و سوم به ترتیب اسحاق نیوتون وعیسی مسیح7 میباشند.
«مایکل هرت» در بخشی از این کتاب چنین مینویسد:
اینها تازه بخشی از سخنان دانشمندان و تاریخ پژوهان دربارهی پولس است. اگر بخواهیم پولس را بهتر بشناسیم باید بدانیم که وی تحت تاثیر نظریات افلاطونی، الهیاتی را پدید آورد که در سخنان مسیح چیزی جز نکات مبهم از آنرا نمیتوان یافت. برخی از تعلیمات او چنین بود:
درباره پولس سخن بسیار است. آنقدر در مورد وی و افکارش مطالب گفتنی زیاد است که ساعتها مطالعه و اندیشه را میطلبد. در میان همه مطالب، دانستن این مطلب ضروری است؛ با توجه به اینکه پولس در روزگار مسیح7 به او ایمان نیاورد تا از تعلیماتش بیواسطه استفاده کند، باید پرسید که پولس، انجیل را از کدام حواری فراگرفت و انجیلی را که بدان بشارت میداد اساسا چه بود؟
وی در نامهی خود به غلاطیان سوال نخست را این گونه پاسخ میدهد:
بدین ترتیب پولس خود را نیازمند به حواریون نمییابد؛ و لذا در آثار وی نمییابیم که حتی از یک انجیل مطلبی را نقل کند.
در مورد سؤال دوم باید بگوییم پولس چنان نبود که همواره در سرزمینی آرام بگیرد. بنابراین به سرزمین روم و یونان سفر کرد و مدتی در شهرهای آن و کورینت اقامت گزید و با آرای یونانیان آشنا شد. وی میکوشید نظر رومیان و یونانیان را به سوی آرمانهایش جلب کند.
نامهی پولس به رومیان به همراه انجیل به چاپ رسیده و در دسترس قرار گرفته است. نامه دیگرش به قرنتیان از شدت دلبستگی وی به مجذوب ساختن یونانیها حکایت میکند. پولس در این نامه مینویسد:
پیوند پولس با یونانیان - درعین آن که قصد تبلیغ انجیلش را داشت - وی را تحت تاثیر آنها قرار داد. کشیش آمریکایی معروف، «مستر هاکس» در «قاموس کتاب مقدس» دربارهی تاثیرپذیری پولس از یونانیان مینویسد:
در منابع و متون اسلامی هم پولس مورد مذمت قرار گرفته است. در احادیثی که از امامان و پیشوایان اسلامی نقل شده، نام پولس را با عذاب الهی و آتش دوزخ همراه می بینیم.
در روایتی از امام کاظم نقل شده است:
همچنین در حدیثی از ششمین جانشین برحق پیامبر اسلام، امام صادق7 نقل شده است:
[1]. کتاب اعمال رسولان، یکی از قسمتهای عهد جدید است که معمولاً پس از اناجیل قرار می گیرد و احتمالا توسط یک یونانی زبان و برای غیر یهودیان نوشته شده است. هدف اصلی کتاب آن است که نشان دهد چگونه پیروان نخستین عیسی، تحت هدایت روحالقدس، بشارت انجیل را از اورشلیم به تمام یهودیه و سامره و مدیترانه تا سر حد روم رساندند. (ویکی پدیا؛ دانشنامه آزاد).
[2]. اعمال رسولان ، باب نهم.
[3]. رساله پولس به غلاطیان ، باب دوم ، آیات 11 و 12.
[4]. رساله پولس به غلاطیان ، باب دوم ، آیات 11 - 16.
[5]. نگاهی به مسیحیت و پاسخ به شبهات؛ علی اصغر رضوانی ، ص38.
[6]. تاریخ جامع ادیان ، ص617.
[7]. المسیحیة ، ص 108 و 141.
[8]. مائة ، ص 23 و 24 به نقل از نگاهی به مسیحیت و پاسخ به شبهات، ص 39.
[9]. تاریخ ادیان ، ص614.
[10]. رساله پولس به رومیان ، باب اول ، آیه 3.
[11]. رساله پولس به غلاطیان ، باب سوم ، آیه 10.
[12]. رساله پولس به رومیان ، باب 13 ، آیه 1.
[13]. رساله پولس به غلاطیان ، فصل اول ، 11 و 12.
[14]. نامه دوم پولس به قرنتیان ، فصل 11 ، 7 تا 11.
[15]. قاموس کتاب مقدس ، ص 230 - نگاهی به مسیحیت و پاسخ به شبهات ، ص 44.
[16]. بحارالانوار ، ج8 ، ص310 ، ح77.
[17]. همان ، ج13 ، ص212 ، ح5.
کاش حداقل مسیحیهای دنیا «پولس» را میشناختند. نه اینکه نمیشناسند، میشناسند. اما کاش فقط برای یکبار، قداستهای پوشالی او را کنار میگذاشتند و به مطالعه در رفتار و گفتار و اندیشهی او میپرداختند. آن وقت نکات خیلی مهمی را در مییافتند. ریشه فسادهای امروز در کلیسا و رهبران آنرا میتوان در اندیشهها و خیانتهای پولس نسبت به حضرت عیسی ع و مسیحیت جستجو کرد. پولس یک شخصیت بزرگ و مقدس در مسیحیت است، اما آیا واقعا مستحق این همه قداست است؟ در حقیقت پولس را باید معمار مسیحیتی دانست که امروز رواج دارد. مسیحیتی که تحریفات بسیاری در آن دیده میشود و تناقضات موجود در کتاب مقدساش آنقدر زیاد است که به هیچ وجه ممکن نمیتوان توجیهش کرد.
در کتاب «اعمال رسولان»[1] میخوانیم که:
حدود سال چهل میلادی، شخصی یهودی به نام پولس یا شائول به مسیحیت گروید که تاریخ و آموزههای آنرا دگرگون ساخت. وی از فرقه فریسیان بود. وی از متعصبان یهود بود و در شکنجه و آزار مسیحیان اولیه دست داشت. وی از رئیس کاهنان نامهای خواست تا به دمشق رفته و مسیحیانی را که بدانجا گریخته بودند را به اورشلیم برگرداند. اما به گفته مسیحیان در بین راه حادثهای رخ داد که زندگی وی و تاریخ مسیحیت را متحول ساخت.[2]
پولس پس از ورود به مسیحیت شروع به تبلیغ دین جدید خود نمود. اما به زودی با حواریون اختلاف پیدا کرد. او که در بین مسیحیان یهودی الاصل اورشلیم پایگاهی نداشت، به سوی غیر یهودیان روانه شد تا مسیحیت را بین آنها تبلیغ کند. از آنجا که پطرس جانشین حضرت عیسی بود و پولس با حضور او نمیتوانست موفقیتی کسب کند، از او خواست فقط بشارت بر یهودیان را بر عهده گیرد و بشارت بر امتها را به وی بسپارد. او با این تقاضا دایره محدودیت پطرس را بسیار محدود کرد و در این راستا علنا با پطرس به مخالفت پرداخت.[3]
درباره فعالیتها و نوع رفتار پولس با حواریون حضرت عیسی سخن بسیار است. مقالات و کتابهای فراوانی نگاشته شده تا به واکاوی و شناخت ابعاد زندگی و فعالیتهای پولس بپردازد. یکی از مهمترین منابعی که ما در دست داریم، نامه خود او به «غلاطیان» است. او در این نامه به برخی سوالات راجع به مسیحیت و یهود پاسخ میدهد و رسالت خود را تشریح مینماید. در این نامه میخوانیم که او رسالت خود را الهی دانسته و گمان نموده که از طرف خدا و وحی به این رسالت برانگیخته شده است. در بخشی از این نامه مخالفت او را با پطرس وصی و جانشین حضرت عیسی میخوانیم:
اما چون پطرس به انطاکیه آمد، او را مستقیما مخالفت نمودم؛ زیرا که مستوجب ملامت بود. چونکه قبل از آمدن بعضی از جانب یعقوب، با امتها غذا میخورد، ولی چون آمدند از آنانی که اهل ختنه بودند ترسید. باز ایستاد و خویشتن را جدا ساخت و سایر یهودیان هم با وی نفاق کردند. به حدی که برنابا نیز در نفاق ایشان گرفتار شد. ولی چون دیدم که به راستی انجیل به استقامت رفتار نمیکند، پیش روی همه پطرس را گفتم: اگر تو که یهود هستی به طریق امتها و نه به طریق یهود زیست نمیکنی، چون است که امتها را مجبور میسازی که به طریق یهود رفتار کنند؟[4]
این همان پولس مقدسی است که در مسیحیت وجود دارد. همان نو کیش مسیحی که آزار و اذیتهایش در حق مسیحیان اولیه به راحتی از ذهن آنان نمیرود. او آنقدر گستاخ بوده که به استناد متن کتاب مقدس به خوبی متوجه میشویم. چگونه میتوان کسی را که با وصی حضرت عیسی - پطرس شمعون - مخالف بوده را مورد قبول قرار داد؟
باید دانست که پولس برای ترویج مسیحیت بین غیر یهودیان امپراطوری روم، دو تحریف عمده در مسیحیت انجام داد: اول اینکه اعمال و آداب دینی مسیحیت را آسان گرداند. زیرا برای غیر یهودیان عمل به دستورات پیچیده دین یهود بسیار سخت بود. از همین رو پولس در دین الهی و مقدس حضرت عیسی دست برد و شریعت را از مسیحیت حذف نمود و تنها ایمان را برای رستگاری کافی دانست. دومین تحریف او این بود که مسیحیت را از نظر عقیدتی چنان تغییر داد تا پذیرش آن برای مشرکان امپراطوری روم آسان گردد.
«هاروی کاکس» نکته مهم و قابل تاملی را درباره پولس میگوید. وی بیان میدارد:
پولس امروزه به خوبی برای ما شناخته شده نیست و غالبا متهم میشود که تعلیمات ابتدایی و ساده عیسی را منحرف کرد.[5]
«جان بایرناس» نویسنده مشهور «تاریخ جامع ادیان» درباره علت تحریف دین مسیح توسط پولس مینویسد:
اما چون وی نزد امم غیر یهودی به دعوت مبعوث بود، فکر مسیحیت و بعثت و رجعت او به کلی نزد ایشان بیگانه بود. از این رو پولس از راه دیگر که متناسب فکر و اندیشه آن قوم بود در آمد.[6]
او آنقدر در دین الهی مسیحیت دست برد و تحریفات انجام داد که عده بسیاری از دانشمندان جهان از او به عنوان موسس مسیحیت کنونی یاد میکنند و وجود او را عامل اصلی وجود مسیحیت امروزی بر میشمرند.
«شال جینیبر» در کتاب «المسیحیة» مینویسد:
همانا پولس به رغم آنکه از همه بیشتر در مسیحیت مورد مناقشه و اعتراض واقع شده، ولی در این مطلب اختلافی نیست که او به حق، موسس مسیحیت کنونی است که بدون وجود او هرگز مسیحیت وجود نداشت.[7]
یکی دیگر از کسانی که در این زمینه سخنانی دارد، «مایکل هارت» است. او یک اختر فیزیکدان - فیزیک بر پایه دانش ستارگان - یهودی،آمریکایی است. «صد: رتبه بندی مؤثرترین چهرههای تاریخ» کتابی است به قلم وی که با نفوذترین شخصیتهای تاریخ مانند پیامبران، فیلسوفان، سیاستمداران، فرماندهان نظامی، شاعران، هنرمندان و جهانگشایان بر اساس ابعاد و اندازه نفوذ و تاثیرشان در تاریخ و جامعه بشری را معرفی میسازد. این کتاب اگر چه نواقصی دارد، ولی یکی از محاسن آن این است که مقام پرنفوذترین شخصیت تاریخ یا بعبارت دیگر والاترین شخصیت که بزرگترین تاثیر را در جامعه جهانی و تاریخ بشر بر جا گذاشته را معترف شده و آنرا به پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی اختصاص داده است. شخصیتهای دوم و سوم به ترتیب اسحاق نیوتون وعیسی مسیح7 میباشند.
«مایکل هرت» در بخشی از این کتاب چنین مینویسد:
تاسیس مسیحیت به کوشش پولس باز میگردد؛ زیرا مسیح گرچه پایههای اخلاقی و روحی و سلوک انسانی مسیحیت را محکم ساخت، ولی پولس در حقیقت مخترع و موسس مبادی لاهوت بود و او بود که الوهیت مسیح را بر دین اضافه نمود. همانگونه که بخشی از عهد جدید را او تالیف کرده است. وی اولین مبشر مسیحیت در قرن اول میلادی ست که مسیحیت را دینی جهانی و از ادیان بزرگ قرار داد، در حالی که در ابتدای ظهورش تنها در محدودی طایفهی یهود مطرح بود و اگر پولس نبود هرگز کسی نمیدانست که آینده مسیحیت به کجا ختم میشود.[8]
اینها تازه بخشی از سخنان دانشمندان و تاریخ پژوهان دربارهی پولس است. اگر بخواهیم پولس را بهتر بشناسیم باید بدانیم که وی تحت تاثیر نظریات افلاطونی، الهیاتی را پدید آورد که در سخنان مسیح چیزی جز نکات مبهم از آنرا نمیتوان یافت. برخی از تعلیمات او چنین بود:
او میگفت مسیح حکمت خداست و کلمهای است که مرگش همه را نجات میدهد.
او اظهار میداشت که عیسی مسیح موجودی است آسمانی که طبیعت و ذاتی الوهی دارد، ولی خود را تنازل داده، صورت و پیکر انسانی را قبول کرده و از آسمان به زمین فرود آمده است.[9]
او میگفت عیسی به حسب جسم از نسل داوود متولد شد و به حسب روح قدوسیت پسر خدا به قوت معروف گردید.[10]
او در جایی دیگر میگوید مسیح خداوند گاری است که لعنت میشود تا مومنین را از تحت لعنت بیرون کشد.[11]
او مومنان را به اطاعت محض از حاکمان فرا خوانده، آنان را نمایندگان خدا در زمین میدانست.[12]
درباره پولس سخن بسیار است. آنقدر در مورد وی و افکارش مطالب گفتنی زیاد است که ساعتها مطالعه و اندیشه را میطلبد. در میان همه مطالب، دانستن این مطلب ضروری است؛ با توجه به اینکه پولس در روزگار مسیح7 به او ایمان نیاورد تا از تعلیماتش بیواسطه استفاده کند، باید پرسید که پولس، انجیل را از کدام حواری فراگرفت و انجیلی را که بدان بشارت میداد اساسا چه بود؟
وی در نامهی خود به غلاطیان سوال نخست را این گونه پاسخ میدهد:
ای برادران! میخواهم بدانید انجیلی را که من به شما دادم، ساخته و پرداختهی دست انسان نیست، من آنرا از کسی نگرفتم و کسی هم آن را به من نیاموخت، بلکه عیسی مسیح به وسیلهی الهام آنرا بر من آشکار ساخت.[13]
بدین ترتیب پولس خود را نیازمند به حواریون نمییابد؛ و لذا در آثار وی نمییابیم که حتی از یک انجیل مطلبی را نقل کند.
در مورد سؤال دوم باید بگوییم پولس چنان نبود که همواره در سرزمینی آرام بگیرد. بنابراین به سرزمین روم و یونان سفر کرد و مدتی در شهرهای آن و کورینت اقامت گزید و با آرای یونانیان آشنا شد. وی میکوشید نظر رومیان و یونانیان را به سوی آرمانهایش جلب کند.
نامهی پولس به رومیان به همراه انجیل به چاپ رسیده و در دسترس قرار گرفته است. نامه دیگرش به قرنتیان از شدت دلبستگی وی به مجذوب ساختن یونانیها حکایت میکند. پولس در این نامه مینویسد:
من انجیل را مفت و مجانی به شما رسانیدم. من خود را حقیر ساختم تا شما سرافراز شوید. آیا با این کار، من مرتکب گناه شدم؟ من معاش خود را از کلیساهای دیگر گرفتم و یا به اصطلاح آنها را غارت کردم تا بتوانم مجانی به شما خدمت کنم...به حقانیت مسیح که در زندگی من است سوگند یاد میکنم که هیچ چیز نمیتواند مانع فخر من در تمام سرزمین یونان باشد.[14]
پیوند پولس با یونانیان - درعین آن که قصد تبلیغ انجیلش را داشت - وی را تحت تاثیر آنها قرار داد. کشیش آمریکایی معروف، «مستر هاکس» در «قاموس کتاب مقدس» دربارهی تاثیرپذیری پولس از یونانیان مینویسد:
از مهارت و تسلطی که به زبان یونانی داشته است معلوم میشود که از نوشتههای یونانیان نیز بیاطلاع نبوده و با فیلسوفان آنان نیز مباحثات بسیار نموده و از شعرای آنان همچون «اریتس» و «میندر» و «واپای مندیز» اقتباس کرده است. با رجوع به مراسلات پولس که در واقع انجیل پولس را بازگو میکند، ملاحظه میکنیم که آرای پولس به تثلیث یونانی و اندیشههای «فیلون»، فیلسوفی که حدود بیست سال قبل از میلاد مسیح متولد شده، نزدیک است.
فیلون متفکری یهودی بود که در اسکندریه به دنیا آمد و از یونانیان مایه گرفت. وی حکمت خود را بر اساس تأویل بنا نهاد و از این طریق تعالیم تورات و فلسفهی یونانی را جمع نمود. اندیشههای او در مردم یونان تأثیر گذاشت و از طریق یونان در افکار آباء کلیسا نیز مؤثر افتاد.
کشیش لبنانی «فردینان توتل» در اینباره مینویسد: فیلون با زیرکی عقاید دینی خود را به کمک فلسفهی یونانی بیان کرد و در آثارش شیوهی رمز را فراوان به کار گرفت. او تاثیر جدی بر پدران و اصحاب کلیسای شرقی بر جای گذاشت... .[15]
در منابع و متون اسلامی هم پولس مورد مذمت قرار گرفته است. در احادیثی که از امامان و پیشوایان اسلامی نقل شده، نام پولس را با عذاب الهی و آتش دوزخ همراه می بینیم.
در روایتی از امام کاظم نقل شده است:
در یکی از بدترین مکانهای جهنم که «سقر» نام دارد، نام پنج تن از امم سابق ذکر شده است؛ این پنج تن عبارتند از: قابیل، نمرود، فرعون، یهود (که قوم بنی اسرائیل را منحرف ساخته و از دین خارج کرد) و پولس (که نصرانیت را با بدعتهای خود به وضعیت کنونی در آورد).[16]
همچنین در حدیثی از ششمین جانشین برحق پیامبر اسلام، امام صادق7 نقل شده است:
رسولان الهی در زمان خود و پس از خود مبتلا به شیطانهایی بودهاند که آنان را آزرده و مردم را پس از آنان گمراه ساختند؛ دو شیطانی که نسبت به عیسی7 چنین کردهاند، پولس و مریسا بودند.[17]
* * * * *
[1]. کتاب اعمال رسولان، یکی از قسمتهای عهد جدید است که معمولاً پس از اناجیل قرار می گیرد و احتمالا توسط یک یونانی زبان و برای غیر یهودیان نوشته شده است. هدف اصلی کتاب آن است که نشان دهد چگونه پیروان نخستین عیسی، تحت هدایت روحالقدس، بشارت انجیل را از اورشلیم به تمام یهودیه و سامره و مدیترانه تا سر حد روم رساندند. (ویکی پدیا؛ دانشنامه آزاد).
[2]. اعمال رسولان ، باب نهم.
[3]. رساله پولس به غلاطیان ، باب دوم ، آیات 11 و 12.
[4]. رساله پولس به غلاطیان ، باب دوم ، آیات 11 - 16.
[5]. نگاهی به مسیحیت و پاسخ به شبهات؛ علی اصغر رضوانی ، ص38.
[6]. تاریخ جامع ادیان ، ص617.
[7]. المسیحیة ، ص 108 و 141.
[8]. مائة ، ص 23 و 24 به نقل از نگاهی به مسیحیت و پاسخ به شبهات، ص 39.
[9]. تاریخ ادیان ، ص614.
[10]. رساله پولس به رومیان ، باب اول ، آیه 3.
[11]. رساله پولس به غلاطیان ، باب سوم ، آیه 10.
[12]. رساله پولس به رومیان ، باب 13 ، آیه 1.
[13]. رساله پولس به غلاطیان ، فصل اول ، 11 و 12.
[14]. نامه دوم پولس به قرنتیان ، فصل 11 ، 7 تا 11.
[15]. قاموس کتاب مقدس ، ص 230 - نگاهی به مسیحیت و پاسخ به شبهات ، ص 44.
[16]. بحارالانوار ، ج8 ، ص310 ، ح77.
[17]. همان ، ج13 ، ص212 ، ح5.