زید شحام نقل مى کند خدمت امام صادق علیه السلام نشسته بودیم که «جعفر بن عفان» وارد شد. او از اهالی کوفه و مردی نابینا بود. حضرت خطاب به او فرمود: شنیده ام درباره امام حسین علیه السلام خوب شعر مى گویى.
عرض کرد: آرى
حضرت فرمود: بخوان
جـعـفـر شروع کرد به خواندن اشعار؛ و امام و اطرافیانش بسیار گریستند. بعد حضرت فرمود: به خـدا سـوگـنـد! فـرشـتگان مقرب خدا حضور یافتند و اشعارت را شنیدند و مانند ما گریه کردند و خداوند تو را آمرزید وب هشت را بر تو واجب کرد.
جعفر بن عفان در محضر امام صادق علیه السلام اشعاری سرود و قرائت کرد که دو بیتش این است:
- روزى که نیزه ها پیکر حسین علیه السلام را شکافتند و شمشیرها از خونش سیراب شدند
- بـدن قـطعه قطعه حسین را در بیابان سوزان کربلا رها کردند تا مورد نوازش مرغان هوایى قرار گرفت و بر آن سایه افکندند.1
[1] أدب الطّف أو شعراء الحسین علیه السلام / ج1 / ص192 - بحارالانوار / ج45 / ص286