در «دُرج عقیق» آمده است:
پیرامون مرحوم آیت الله شیخ جعفر شوشتری نقل می کنند: فردی به آفریقا رفته بود و بنده ای را از آنجا خریده بود؛ اتفاقا آن غلام را بسیار اذیت می کرد. غلام هم خدمت شیخ جعفر آمد و به شیخ گفت: راجع به اطلاق عبید و مدارا با آنان سخن بگویید، زیرا مولای من پای منبر شما می آید. شیخ جعفر هم «من احیا نفسا» را خواند و فرمود یکی از مصادیقش همین جاست و امام حسن مجتبی علیه السلام بردگان را آزاد می کرد. چنین شد که مولا هم آن غلام را آزاد کرد. اما نکته جالب اینجاست که بعد از یک سال و اندی که آن غلام از شیخ جعفر تقاضا کرده بود که بر روی منبر از محبت به بردگان سخن بگویید، ایشان اجابت فرمود و اتفاقا همان بنده از شیخ جعفر پرسیده بود که چرا اینقدر دیر فرمودید و شیخ جعفر پاسخ داده بود: من اول خودم پولهایم را جمع کردم و برده ای را خریدم و آزاد کردم و بعد آمدم و روی منبر آن سخنان را گفتم.