صاد

انسان معاصر | نوشته های علی صفدری در زمینه ادیان، ملل و انسانها

علی صفدری | Ali Safdari

سوال: معاویه چه زمانی اسلام آورد؟



سلام/ به اتفاق شیعه و سنی معاویة بن أبو سفیان در بیست سال اولی که رسول خدا صلی الله علیه وآله رسالت خود را اعلام کرده بود، مشرک و از دشمنان سرسخت اسلام بود و در سال هشتم هجری و بعد از فتح مکه به همراه عده‌ای دیگر از دشمنان سر سخت اسلام آن ‌هم با زور شمشیر تسلم شد، رسول خدا به آن‌ها لقب «طلقاء» داد و از کشتن آن‌ها صرف نظر کرد. امیر مؤمنان علیه السلام اعتقاد دارد آنان‌ اسلام نیاوردند؛ بلکه تسلیم شدند. آن حضرت در نامه شماره 16 نهج البلاغه می‌فرماید :

فَوَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ مَا أَسْلَمُوا وَ لَکِنِ اسْتَسْلَمُوا وَ أَسَرُّوا الْکُفْرَ فَلَمَّا وَجَدُوا أَعْوَاناً عَلَیْهِ أَظْهَرُوه‏ .

به خدایی که دانه را شکافت و جانداران را آفرید ، آن‌ها اسلام را نپذیرفتند ؛ بلکه به ظاهر تسلیم شده و کفر خود را پنهان داشتند و آنگاه که یاورانی یافتند آن را آشکار ساختند .

عمار نیز به تبعیت از امام خود مى گوید :

فقال واللّه ما أسلموا ، ولکن استسلموا وأأَسَرُّوا الْکُفْرَ فَلَمَّا رأوا علیه أَعْوَاناً عَلَیْهِ أَظْهَرُوهُ .

به خدا سوگند این ها إسلام نیاوردند ؛ بلکه به ظاهر تسلیم شده و آنگاه که نیرو یافتند ، کفر خود را اظهار نمودند.[1]


علی صفدری- قم المقدسه

_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _  _ _ _

[1] الهیثمی ، علی بن أبی بکر الهیثمی ، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج 1   ص 113 ، ناشر : دار الریان للتراث / ‏دار الکتاب العربی - القاهرة ، بیروت - 1407




     از مسجد که بیرون آمدم، کارل روی نیمکت‌های آن طرف تر نشسته بود. حرف‌هایی که تا الآن زده بودیم را مرور کردم و به سویش رفتم. تا الآن از خدای انجیل گفته بودیم و صفات ناروایش. از تثلیث گفته بودیم و اشکالات عقلی اش. پیدایش تثلیث در مسیحیت را هم بررسی کردیم.

     آرام در پشت سرش قرار گرفتم و گفتم: کارل، پسر خدا کیست؟

     خیلی محکم و جدی جوب داد: حضرت عیسی!

     ما مسلمانان اعتقاد داریم که خداوند نه کسی را زاییده و نه زاییده شده است. لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ.[1] از نظر عقلی امکان ندارد خداوند، دارای صفت زاییدن یا زاییده شدن باشد؛ زیرا ولادت موجودی از موجود دیگر دلیل بر قسمت پذیری او است و چیزی قسمت پذیر می‌شود که مرکب باشد. به بیان دیگر، کسی که می‌زاید باید خودش دارای اجزا باشد و هر چیزی که جزء داشته باشد، محتاج به اجزای خویش است؛


بخشی از کتاب «ما و زرشت» که به زودی منتشر خواهد شد

  • نگاه زرتشتی به زنان

     در روزگار ما، بحث های مربوط به بانوان از بحث های داغ و پر مخاطب است. شاید توجه به این نوع مباحث، در دوره های دیگر هم رواج داشته و این روند نیاز به جریان شناسی دارد.

     بررسی وضعیت اجتماعی، حقوقی، فرهنگی و... زنان در کتابهای کهن زرتشتی، راهی است که در بازخوانی اوستا باید پیموده شود. هم زرتشتیان گرامی و هم بسیاری از علاقمندان فرهنگ کهن ایرانی، پندارشان این است که زنان در آیین و فرهنگ گذشته شان جایگاهی ستودنی داشته و در خیالپردازی های شبه علمی خود، این تصویر را به زیبایی رنگ آمیزی می کنند.

     موبدِ موبدانِ تهران بیان می کند:

     گاتاها، اوستا، شاهنامه را از دید تاریخی نیز بخوانید و به برابری زن در باور و فرهنگ ایرانی آشنا شوید که هیچ ملتی همانند ایرانیان به زن بها نداده است.34

     موبد رستم شهزادی -از موبدان معاصر و مترجمین گات ها- نیز در باب نگاه آیین زرتشتی به زنان چنین می نویسد:

     در ایران باستان، مقام زن در جامعه بسیار بالا بود و زن در بسیاری از شوون زندگی با مرد همکاری می کرد. بنا بر نوشته ی کتاب نیرنگستان پهلوی، زنان می توانستند در سرودن یسنا و برگزاری مراسم دینی با مردان شرکت کنند، یا خود به تنهایی به انجام این گونه کارها بپردازند. زنان حتی می توانستند در اوقات معینی به پاسداری آتش مقدس پرداخته و برابر کتاب مادگان هزار دادستان به شغل وکالت و قضاوت مشغول گردند.35

     اجازه دهید من هم از همین کتابی که موبد رستم شهزادی نام برده است شروع کنم. «مادِگانِ هَزار دادِستان»(ماتِکانِ هَزار داتِستان؛ به معنای «کتاب هزار رأی قضایی»)کتابی به پارسی میانه درباره آیین دادرسی ایران در زمان ساسانیان است. این کتاب به خط و زبان پهلوی ساسانی(پارسیک)در نیمه نخست سده هفتم میلادی در دوره حکومت خسرو پرویز نوشته شده‌ است. نسخه ای از این کتاب به دست ما رسیده که میراث یک خانواده زرتشتی ایرانی بوده و به صورت دو نیمه ناقص جداشده موجود است که برخی از واژه‌های آن‌ها نیز آسیب دیده و ناخوانا شده‌است.

     نویسنده آن «فرخ‌مرد بهرامان» یکی از  قضات زمان خسرو پرویز است که در شهر گور می‌زیسته و خود و پدرش در دستگاه قضایی ساسانی بوده‌اند و به اوراق و اسناد بایگانی قضایی دسترسی داشته‌اند. گردآورنده به برخی از منابع کتاب خود مانند خویشکاری‌نامه موبَدان (رساله درباره وظایف روحانیون زرتشتی) و دادِستان‌نامه (رأی‌نامه یا رساله فتوی قضایی) اشاره کرده‌است.36این کتاب تا امروز به زبان های انگلیسی و آلمانی و روسی ترجمه شده و نسخه ای از آن را موبد رستم شهزادی به فارسی برگردانده که باید اذعان نمود ترجمه ایشان منطبق با متن نبوده و پایبند به نسخه اصلی کتاب نیست و سعی شده در مواردی با وضعیت کنونی جامعه جهانی چرخش داشته باشد.

     موبد رستم شهزادی اشاره می کند که بر اساس این کتاب، زنان می توانستند به قضاوت و وکالت مشغول شوند و ارج و منزلت زنان زرتشتی در روزگاران گذشته را به اثبات می رسانند. در یکی از مواد قانونی و قضایی این کتاب چنین آمده است:

     مرد، پادشازن (خود را) به کسی که از (داشتن) زن و فرزند محروم است و در این محرومیت بی گناه است و (نیز) به طور قانونی (و رسمی) تقاضای (ازدواج) با زنی را کرده است، بدون رضایت زن می تواند واگذار کند و چنانچه (آن زن را) واگذار کند دارایی زن به کسی که زن را به او واگذار می کند نمی رسد.37

     شاید سکوت بهترین عکس العمل در مقابل این متن قضایی زرتشتی باشد که موبد شهزادی با استناد به آن، به عزت و جایگاه بانوان گذشته ی سرزمینم اشاره می کند.چه جایگاه بلند و چه عزتی، که اینها سرتاسر حقارت و جهالت است. مردی، بانوی گرامی خانه اش را به شخصی دیگر که از زن و فرزند محروم است اهدا کند و همه اموال زن را نیز به تصاحب خویش در آورد! در این میان، زن حتی اجازه اظهار نظر ندارد و ...

     اگر همین کتاب «مادِگانِ هَزار دادِستان» را در دست بگیری و ورق بزنی و نگاهی گذرا به برخی از احکام حقوقی و قضایی آن بیاندازی، به کردارهای جانکاه دیگری نسبت به زنان بر خواهی خورد. یکی از حقوقی که برای مردان قائل شده و به رسمیت شناخته، اجازه و اختیار اجاره دادن زن است. مرد می‌تواند زن خود را به دفعات برای مدتی معین و در ازای دریافت وجه یا بدون آن به مرد دیگری واگذار کند. در چنین مواقعی رضایت داشتن یا نداشتن زن شرط نیست و فقط رضایت شوهر و مرد دوم کفایت می‌کند. برخی دیگر از شرایط اجاره دادن زن چنین بوده که فرزندان احتمالی که به وجود می‌آمده‌، به شوهر زن تعلق داشته‌اند؛ اما تا زمانی که زن در خانه مرد دوم بوده، نگهداری و مخارج زن و فرزندان او به عهده همان مرد بوده است. کتاب «زن در حقوق ساسانی» نوشته کریستیان بارتولومه نیز منبع خوبی برای رجوع است و حرف های قابل تاملی دارد.


بیست نکته از زبان کودکان درباره رفتار والدین!!

http://axgig.com/images/84649894926673308619.jpg


1-پدر و مادر عزیزم، مرا لوس نکنید!؛ زیرا به خوبی می دانم هر آن چیزی را که من می خواهم، نمی توانم داشته باشم. تنها به دنبال امتحان کردن شما هستم!

2 -از سخت گیری با من نگران نباشید!؛ باور کنید من این سخت گیری ها را می پسندم، این رفتار سبب می شود تا موقعیت خود را بهتر بشناسم.

3 -چرا به من زور می گویید؟!؛ این نوع برخورد شما به من آموزش می دهد تنها قدرت است که مهم می باشد. به جای زورگویی، مرا راهنمایی ام کنید. یقین کنید واکنش بهتری نشان خواهم داد.

4 -قول الکی ندهید!؛ قول هایی که می دهید و به آنها عمل نمی کنید، تنها سبب سلب اعتماد من از شما می شود.

5 -موقع بهانه گیری هایم، مرا درک کنید!؛ اگر مرا درک ننمایید، من یاد می گیرم برای به دست آوردن هر چیزی این رفتار را تکرار کنم، متوجه که هستید؟

6 -چرا می گویم شما را دوست ندارم؟!؛ وقتی می گویم شما را دوست ندارم، لطفا عصبانی یا غمگین نشوید، این حرف اعتراض من است در برخورد شما نسبت به من. مسئله را بحرانی نکنید.

7 -کاری نکنید که احساس حقارت کنم!؛ احساس حقارت سبب می شود برای جبران آن بزرگ تر از سنم رفتار کنم.

8 -لطفا کارهایی که خودم می توانم انجام دهم را انجام ندهید!؛ مطمئن باشید این کار باعث ناتوانی من می شود و به خدمت گرفتن شما برای همیشه.

9 -مرتب عادت های بد مرا گوشزد نکنید!؛ گوشزد های پیاپی و مکرر باعث می شود تا من به آنها عادت کرده و تکرار کنم.

10 -در حضور جمع به من ایراد نگیرید!؛ این رفتار همان کاری را با من می کند که با شما می کند. این رفتار باعث متلاشی شدن شخصیت و روح من می شود.

11 -مرا نصیحت نکنید!؛ من خودم به خوبی فرق بین خوب و بد را می فهمم. به جای نصیحت و سرزنش، مرا راهنمایی ام کنید.

12 -بگذارید با تجربه کردن، بیاموزم!؛ شما والدین محترم باید بپذیرید که اشتباهات ما کودکان و کسب تجربه - در دوران رشد - امری طبیعی است نه گناه کبیره.

13 -به من غُر نزنید!؛ من در موقع شنیدن غُرغُر کر می شوم. خیالتان راحت!

14 -مدام به من راست گویی را بادآور نشوید!؛ از من نخواهید خیلی راست بگویم چون در آن موقع دروغ می گویم.

15 -به ناخوشی های جزئی من زیاد توجه نکنید!؛ آیا می خواهید من در آینده آدم ضعیفی باشم؟ 

16 -عذر خواهی را بیاموزید!؛ هرگز فکر نکنید که عذر خواهی کردن از من دون شأن شماست.

17 -مرا همانند غریبه ها محترم بشمارید!؛ با من همانگونه رفتار احترام آمیز داشته باشید که با دوستان غریبه ی خود دارید تا من هم برای خود احترام قائل شوم.

18 -تشویقم کنید!؛ فراموش نکنید من بدون تشویق و احترام قابل درک، نمی توانم موفق شوم!

19 -به من اعتماد کنید!؛ مدام مرا از چاقو و قیچی و... نترسانید. اجازه دهید از خودم خلاقیت نشان دهم، فقط مرا آموزش دهید به خودم صدمه نزنم.

20 -با من یکی به دو نکنید!؛ شما آدم بزرگ ها چه می گویید؟ کل کل ؛ دهن به دهن؛  یکی به دو؛ هر چیزی اسمش را می گویید مهم نیست، خیلی با من درگیر لفظی نشوید، چه به شوخی و چه به جدی؛ حرمت خودتان شکسته می شود.



آیا زرتشت موحد بوده است؟!

به یک خدا باور داشته یا بیش از یک خدا؟!

در ادامه بخشی از کتاب «ما و زرتشت» را می خوانیم:


//bayanbox.ir/view/9064368133915031249/IMG-20150615-201612.jpg

۱ نظر ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۸