یادداشت | بروید بگویید ذبیح الله منصوری مُرد
دیروز بعد از چند هفته دوباره رفتم کتابخانه مرحوم محقق ره.
با دوستان بحث ها و گفته هایی رد و بدل شد. یکی از مطالب این بود که فلانی (...) در طی یک دوره شش ماهه توانسته خودش را به مرحله مطلوبی از یادگیری زبان اسپانیایی برساند. البته روزی پنج-شش ساعت کار می کرده است. برایم جالب شد؛ از دوست مشترک خواستم یک قرار دیداری بگذارد که چند و چون کار را از او جویا شویم.
دیروز و دیشب مشغول سرچ کلاس های آموزشی زبان اسپانیایی بودم و مورد مناسبی نیافتم. کلاسها عمدتا در طهران برگزار مشوند.
تا یار چه خواهد...
در ادامه با جناب سید محمد فرزند مرحوم آقای محقق هم بر سر ذبیح الله منصوری سخن گفتیم. ایشان تعبیر کرد که ذبیح الله منصوری خیلی هنرمند بوده که توانسته ترجمه هایی که اصلی ندارد را ارائه دهد. ماجرایی هم از هانری کربن گفتند. گفتند: که هانری کربن آمده بود ایران و نزدش از کتاب ملاصدرایش تعریف کردند. هانری کربن تعجب کرده بود و پرسیده بود کتاب ملاصدرا! کجا و کی؟ گفتند بعله ترجمه آقای ذبیح الله منصوری خودمان است. هانری کربن می گوید با ایشان قرار دیدار بگذارید. می روند دفتر ذبیح الله منصوری و می گویند هانری کربن می خواهد با شما ملاقات کند! می گوید: مگر هانری کربن زنده است! می گویند بعله. می گوید بروید بگویید ذبیح الله منصوری مُرد.
این هم نتیجه ترجمه های من در آوردی!