- در کتاب "حریصا" می خوانیم:
وقتی کتاب مقدس را باز میکنی، اولین کتاب، کتاب پیدایش یا همان سفرپیدایش است. در بخشی از مقدمه این کتاب آمده است:
در این کتاب میخوانیم که چگونه خدا دنیا را میآفریند، چگونه انسان را خلق میکند و او را در محیطی کامل و زیبا قرار میدهد. چگونه گناه وارد جهان میشود و سرانجام چگونه خدا برای نجات انسان گناهکار چارهای میاندیشد. مطالبی که در این کتاب آمده عبارت است از: آغاز تاریخ بشر، آغاز هنر و صنایع دستی، چگونگی پیدایش زبانها و قومهای گوناگون. از فصل دوازده به بعد مسیر کتاب متوجه قوم اسرائیل میشود. از اینجا به بعد داستان زندگی ابراهیم، اسحاق، یعقوب و پسرانش در کتاب ثبت شده که در خاتمه با شرح زندگی یوسف در مصر پایان میپذیرد.
خیلی جالب و تعجب برانگیز است. در مقدمه این کتاب از خدایی سخن میگوید که توانا و مهربان است؛ اما وقتی داخل کتاب میشوی و جملات و کلمات آنرا میخوانی، از خدای توانا و مهربان و خیرخواه بشر خبری نیست. اصلا سفرپیدایش چنین خدایی را نمیشناسد. این کتاب، پیامبرانی را معرفی میکند که هرزگی و آلودگی به گناه، جزء لاینفک و جدا نشدنی زندگی شان است. پیامبرانی که زنا کارند و مشروب خوار!
واقعا همیشه برایم سوال بوده که چطور میشود مسیحیها کتاب مقدس را میخوانند و پی به بطلانش نمیبرند. مگر میشود کتابی که مقدس است و آسمانی، اینقدر آلوده به آلوده گیها باشد و خدا و پیامبرانی ناپاک و نامنزه داشته باشد. یا اینها از کتاب دینشان بیخبرند و یا اینکه بر قلبهایشان مهر زدهاند تا حق را نبینند و نفهمند. وگرنه هر وجدان بیدار و هر انسان حق جو و بدور از تعصب، وقتی در مقابل حقیقت قرار میگیرد تسلیم میشود. این همان فطرت انسانی است که دنبال حق است و چون آنرا مییابد کرنش میکند.