- در کتاب "حریصا" می خوانیم:
از یکی از دانشمندان اسلامی سوال کردند چگونه تثلیث وارد مسیحیت شد. ایشان جواب دقیق و قابل تاملی دادند. اگر حوصله داری برایت بگویم.
-: اگر خسته نیستی من آمادگی شنیدن دارم.
-: یکی از دانشمندان اسلامی که از بزرگترین محققان معاصر به شمار میرود و من افتخار داشتهام در مجالس علمیاش حضور یابم، درباره چگونگی ورود تثلیث به مسیحیت اینطور میگوید:
«فـریـد وجـدى»[1] از دایـرة المعـارف لاروس نقـل مىکنـد به طـور مسلْم، شاگردان نخستین مسیـح که از نـزدیک او را شناخته بودند از ایـن عقیـده (مسیـح یکى از ارکـان تشکیـل دهنده ذات آفریدگـار است) دور بـودند، مثلاً پطرس حوارى، مسیح را فقط مـردى مىدانست که بـه او وحى مىشـده است، ولى پـولس با عقیـده شاگردان نخستیـن مخالفت کـرد و گفت: مسیـح از انسـان بالاتـر است، او نمونـهاى از انسان تــازهاى است که از خداوند متولد شده است. تاریخ نشان مىدهد پس از در گذشت پیامبران راستین یا در دوران غیبت آنان، گروهى از پیروان وى بر اثر اغواى ضلالت گران، به بت پرستى روى آورده و توحید و یگانه پرستى را که هدف اساسى اعزام پیامبران است ترک مىگفتند. گرایش بنى اسراییل به پرستش گوساله و ترک آیین یکتا پرستى، از نمونههاى بارز این موضوع است که تاریخ و قرآن[2] آنرا براى آیندگان ضبط نموده است.
بنابراین تعجب نخواهیم کرد که پس از رفتن حضرت مسیح از میان پیروان خویش، موضوع سه گانگى به محافل دینى مسیحیان راه یابد و با خون و گوشت آنان آمیخته شود.
مرور زمان آنچنان موضوع تثلیث را در قلوب مسیحیان، راسخ و استوار نموده است که بزرگترین رفورمیست آنان «لوتر»، که آیین مسیح را از بسیارى از خرافات و افسانهها پاک ساخت و فرقهاى را بنام پروتستان پایه گذارى کرد، نتوانست آیین مسیح را از چنگال سه گانگى آزاد سازد.
نظر قرآن درباره تثلیث
قرآن مجید موضوع تثلیث را مربوط به ادیان پیشین مىداند، معتقد است که مسیح به خداى یکتا دعوت مىکرده است چنانکه مىفرماید:
لَقَدْ کَفَرَ الَّذِیَن قَالُوآ إِنَّ اللّهَ هُوَ الْمَسِیحُ بنُ مَرْیَمَ وَ قَالَ الْمَسِیُح یَـبَنى إِسْرائیلَ اعْبُدُواللّهَ رَبّىِ وَ رَبَّکُمْ اَّنِهُ مَن یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْهِ الجَنَّة؛ آنان که مىگویند: خدا همان مسیح فرزند مریم است، کافر شدهاند، (در حالیکه) مسیح مىگفت؛ خدا را که پروردگار من و شما است بپرستید، هرکس براى خدا شرک ورزد بهشت بر او حرام است.[3]
این مسیحیان هستند که به تقلید از ادیان دیگر، آنرا به آیین مسیح وارد ساختند. چنانکه مىفرماید:
وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِکَ قَوْلُهُمْ بِاَفْواَهِهِمْ یُضاهِؤنَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ، قَتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ؛ مسیحیان مىگویند: مسیح فرزند خداست، این سخنى است که آنرا در زبان مىگویند (و در باطن به آن ایمان ندارند) آنان تظاهر به گفتار کسانى مىکنند که پیش از آنان (با داشتن چنین عقیده اى) کفر ورزیدند، از رحمت خدا دور باشند چگونه با دیدن دلایل یگانگى خدا، از راه حق منحرف مىشوند.[4]
بررسىهاى اخیر دانشمندان، نظریه قرآن را به روشنى ثابت کرده است، زیرا در قرن ششم پیش از میلاد مسیح، اصلاحاتى در آیین برهمنها پدید آمد و در نتیجه آیینى به نام هندو به وجود آمد. در این آئین خداى ازلى و ابدى در سه مظهر و سه خدا تجلى نمود، به نامهاى:
· برهما (پدید آورنده).
· ویشتو (نگهدارنده).
· سیفا (کشنده).
و هم اکنون ثالوث مقدس (هندوها) به صورت سه جمجمه ى بهم چسبیده در نمایشگاه هند موجود است. آنان در کتب مذهبى این سه اصل را چنین توضیح مىدهند.
· برهمن پدید آورنده و آغازگر پیدایش است و همیشه آفریدگار لاهوتى است و آنرا پدر مىگویند.
· ویشتو نگهدارنده ایست که آنرا پسر خدا مىدانند که از سوى خداى پدر آمده است.
· سیفا پدید آورنده و نابود کننده و برگرداننده جهان است.
مؤلف کتاب «العقائد الوثنیة فى الدیانة النصرانیة» با بررسى همه جانبه در دیگر خرافات مسیحیت، ثابت کرده است که ثالوث مقدس، صدها سال پیش از میلاد مسیح در آیین برهمنها و هندوها و دیگر آیینهاى خرافى وجود داشته است و در اینباره به کتابهاى ارزنده و تصاویر زندهاى استناد جسته که هم اکنون در پرستشگاهها و معبدها و موزهها موجود است و این خود، سند زندهاى بر گفتار قرآن مىباشد.
«گستاولبون» مىنویسد: مسیحیت در پنج قرن اول، با جذب عوامل فلسفى، مذهبى، یونانى و شرقى به حیات خود ادامه داد و به همین ترتیب مخلوطى گردید از معتقدات شرقى مخصوصاً معتقدات مصرى و ایرانى که در اویل قرن اول میلادى در سرزمینهاى اروپایى انتشار یافته بود و در نتیجه مردم، تثلیث تازهاى به نام پدر، پسر، روح القدس بجاى تثلیث قدیمى نروپى تر و ژنون و نرو پذیرفتند.
حالا نظرت درباره خدای انجیل و تثلیث چیست؟!
-: راستش را بخواهی من یک خورده گیج شدم. حرفهای تو با دانستههای من سنخیت ندارد که هیچ، در تعارض هم هست. اگر بشود دوست دارم مطالعه و تحقیقی کنم؛ بعد دوباره در اینباره صحبت کنیم.
-: من حرفی ندارم. اگر فکر میکنی با مطالعه و بررسی بیشتر، میتوانی خدشهای در حرفهای علمی و منطقی زده شده وارد کنی، من مشتاقم تا بشنوم.
[1]. دایرة المعارف فرید وجدى ماده (ثالوث).
[2]. سوره طه ، آیات 85 - 99.
[3]. سوره مائده ، آیه 72.
[4]. سوره توبه ، آیه 30.