صاد

انسان معاصر | نوشته های علی صفدری در زمینه ادیان، ملل و انسانها

علی صفدری | Ali Safdari

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Bible» ثبت شده است

 


//bayanbox.ir/id/5902045147213973861?view   

 

  •        در  کتاب  "حریصا" می خوانیم:

 

     از یکی از دانشمندان اسلامی سوال کردند چگونه تثلیث وارد مسیحیت شد. ایشان جواب دقیق و قابل تاملی دادند. اگر حوصله داری برایت بگویم.

 

     -: اگر خسته نیستی من آمادگی شنیدن دارم.

 

     -: یکی از دانشمندان اسلامی که از بزرگترین محققان معاصر به شمار می‌رود و من افتخار داشته‌ام در مجالس علمی‌اش حضور یابم، درباره چگونگی ورود تثلیث به مسیحیت اینطور می‌گوید:

 

     «فـریـد وجـدى»[1] از دایـرة المعـارف لاروس نقـل مى‌کنـد به طـور مسلْم، شاگردان نخستین مسیـح که از نـزدیک او را شناخته بودند از ایـن عقیـده (مسیـح یکى از ارکـان تشکیـل دهنده ذات آفریدگـار است) دور بـودند، مثلاً پطرس حوارى، مسیح را فقط مـردى مى‌دانست که بـه او وحى مى‌شـده است، ولى پـولس با عقیـده شاگردان نخستیـن مخالفت کـرد و گفت: مسیـح از انسـان بالاتـر است، او نمونـه‌اى از انسان تــازه‌اى است که از خداوند متولد شده است. تاریخ نشان مى‌دهد پس از در گذشت پیامبران راستین یا در دوران غیبت آنان، گروهى از پیروان وى بر اثر اغواى ضلالت گران، به بت پرستى روى آورده و توحید و یگانه پرستى را که هدف اساسى اعزام پیامبران است ترک مى‌گفتند. گرایش بنى اسراییل به پرستش گوساله و ترک آیین یکتا پرستى، از نمونه‌هاى بارز این موضوع است که تاریخ و قرآن[2] آنرا براى آیندگان ضبط نموده است.

 

     بنابراین تعجب نخواهیم کرد که پس از رفتن حضرت مسیح از میان پیروان خویش، موضوع سه گانگى به محافل دینى مسیحیان راه یابد و با خون و گوشت آنان آمیخته شود.

 

     مرور زمان آنچنان موضوع تثلیث را در قلوب مسیحیان، راسخ و استوار نموده است که بزرگترین رفورمیست آنان «لوتر»، که آیین مسیح را از بسیارى از خرافات و افسانه‌ها پاک ساخت و فرقه‌اى را بنام پروتستان پایه گذارى کرد، نتوانست آیین مسیح را از چنگال سه گانگى آزاد سازد.

 

نظر قرآن درباره تثلیث

 

     قرآن مجید موضوع تثلیث را مربوط به ادیان پیشین مى‌داند، معتقد است که مسیح به خداى یکتا دعوت مى‌کرده است چنانکه مى‌فرماید:

 

     لَقَدْ کَفَرَ الَّذِیَن قَالُوآ إِنَّ اللّهَ هُوَ الْمَسِیحُ بنُ مَرْیَمَ وَ قَالَ الْمَسِیُح یَـبَنى إِسْرائیلَ اعْبُدُواللّهَ رَبّىِ وَ رَبَّکُمْ اَّنِهُ مَن یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْهِ الجَنَّة؛ آنان که مى‌گویند: خدا همان مسیح فرزند مریم است، کافر شده‌اند، (در حالیکه) مسیح مى‌گفت؛ خدا را که پروردگار من و شما است بپرستید، هرکس براى خدا شرک ورزد بهشت بر او حرام است.[3]

 

     این مسیحیان هستند که به تقلید از ادیان دیگر، آنرا به آیین مسیح وارد ساختند. چنانکه مى‌فرماید:

 

     وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِکَ قَوْلُهُمْ بِاَفْواَهِهِمْ یُضاهِؤنَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ، قَتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ؛ مسیحیان مى‌گویند: مسیح فرزند خداست، این سخنى است که آنرا در زبان مى‌گویند (و در باطن به آن ایمان ندارند) آنان تظاهر به گفتار کسانى مى‌کنند که پیش از آنان (با داشتن چنین عقیده اى) کفر ورزیدند، از رحمت خدا دور باشند چگونه با دیدن دلایل یگانگى خدا، از راه حق منحرف مى‌شوند.[4]

 

     بررسى‌هاى اخیر دانشمندان، نظریه قرآن را به روشنى ثابت کرده است، زیرا در قرن ششم پیش از میلاد مسیح، اصلاحاتى در آیین برهمن‌ها پدید آمد و در نتیجه آیینى به نام هندو به وجود آمد. در این آئین خداى ازلى و ابدى در سه مظهر و سه خدا تجلى نمود، به نامهاى:

 

·     برهما  (پدید آورنده).

 

·     ویشتو  (نگهدارنده).

 

·     سیفا  (کشنده).

 

     و هم اکنون ثالوث مقدس (هندوها) به صورت سه جمجمه ى بهم چسبیده در نمایشگاه هند موجود است. آنان در کتب مذهبى این سه اصل را چنین توضیح مى‌دهند.

 

·     برهمن پدید آورنده و آغازگر پیدایش است و همیشه آفریدگار لاهوتى است و آنرا پدر مى‌گویند.

 

·     ویشتو نگهدارنده ایست که آنرا پسر خدا مى‌دانند که از سوى خداى پدر آمده است.

 

·     سیفا پدید آورنده و نابود کننده و برگرداننده جهان است.

 

     مؤلف کتاب «العقائد الوثنیة فى الدیانة النصرانیة» با بررسى همه جانبه در دیگر خرافات مسیحیت، ثابت کرده است که ثالوث مقدس، صدها سال پیش از میلاد مسیح در آیین برهمن‌ها و هندوها و دیگر آیین‌هاى خرافى وجود داشته است و در اینباره به کتابهاى ارزنده و تصاویر زنده‌اى استناد جسته که هم اکنون در پرستشگاه‌ها و معبدها و موزه‌ها موجود است و این خود، سند زنده‌اى بر گفتار قرآن مى‌باشد.

 

     «گستاولبون» مى‌نویسد: مسیحیت در پنج قرن اول، با جذب عوامل فلسفى، مذهبى، یونانى و شرقى به حیات خود ادامه داد و به همین ترتیب مخلوطى گردید از معتقدات شرقى مخصوصاً معتقدات مصرى و ایرانى که در اویل قرن اول میلادى در سرزمینهاى اروپایى انتشار یافته بود و در نتیجه مردم، تثلیث تازه‌اى به نام پدر، پسر، روح القدس بجاى تثلیث قدیمى نروپى تر و ژنون و نرو پذیرفتند.

 

     حالا نظرت درباره خدای انجیل و تثلیث چیست؟!

 

     -: راستش را بخواهی من یک خورده گیج شدم. حرف‌های تو با دانسته‌های من سنخیت ندارد که هیچ، در تعارض هم هست. اگر بشود دوست دارم مطالعه و تحقیقی کنم؛ بعد دوباره در اینباره صحبت کنیم.

 

     -: من حرفی ندارم. اگر فکر می‌کنی با مطالعه و بررسی بیشتر، می‌توانی خدشه‌ای در حرف‌های علمی و منطقی زده شده وارد کنی، من مشتاقم تا بشنوم.

 

 


 

[1]. دایرة المعارف فرید وجدى ماده (ثالوث).

[2]. سوره طه ، آیات 85 - 99.

[3]. سوره مائده ، آیه 72.

[4]. سوره توبه ، آیه 30.

 

     از مسجد که بیرون آمدم، کارل روی نیمکت‌های آن طرف تر نشسته بود. حرف‌هایی که تا الآن زده بودیم را مرور کردم و به سویش رفتم. تا الآن از خدای انجیل گفته بودیم و صفات ناروایش. از تثلیث گفته بودیم و اشکالات عقلی اش. پیدایش تثلیث در مسیحیت را هم بررسی کردیم.

     آرام در پشت سرش قرار گرفتم و گفتم: کارل، پسر خدا کیست؟

     خیلی محکم و جدی جوب داد: حضرت عیسی!

     ما مسلمانان اعتقاد داریم که خداوند نه کسی را زاییده و نه زاییده شده است. لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ.[1] از نظر عقلی امکان ندارد خداوند، دارای صفت زاییدن یا زاییده شدن باشد؛ زیرا ولادت موجودی از موجود دیگر دلیل بر قسمت پذیری او است و چیزی قسمت پذیر می‌شود که مرکب باشد. به بیان دیگر، کسی که می‌زاید باید خودش دارای اجزا باشد و هر چیزی که جزء داشته باشد، محتاج به اجزای خویش است؛

     جواب سوال پنجم: سوال گردید که یکی از ایرادات به مسیحیت این بود که ما حضرت عیسی را پسر خدا می‌دانیم. درر بررسی‌هایم متوجه شدم که شبیه همین مطلب در اعتقادات شماا وجود دارد؛ مانند آنجا که حضرت حسین را ثارالله می‌دانید.


     ما پیش از این درباره فرزند خدا بودن حضرت عیسی سخنانی گفته ایم. ابتدا باید معلوم گردد که منظور مسیحیان از فرزند خدا بودن حضرت عیسی چیست؟ 

و در ثانی این که در زیارت وارث امام حسین را با عبارت «ثارالله» توصیف کرده به چه معناست و در نهایت آیا این دو مطلب شباهتی به یکدیگر دارند و می‌‌توان هر دو را موجب شرک، تشبیه، تجسیم و... دانست یا نه؟


  •    عقیده مسیحیان در مورد عیسی   

     پولس که از دیدگاه مسیحیان، بنیانگذار مسیحیت کنونی است از همان آغاز تبلیغ مسیحیت خود ساخته‌اش، حضرت عیسی را به عنوان فرزند خدا معرفی می‌‌کرد و در جای جای نوشته‌های خود که به کلیساهای مختلف می‌نوشت (و اکنون جزو بخشی از عهد جدید کتاب مقدس مسیحیان به شمار می‌‌رود) این اندیشه را شایع می‌‌ساخت. او در نامه‌ای به مسیحیان روم می‌نویسد:

     ... این مژده درباره فرزند خدا یعنی خداوند ما عیسی مسیح می‌باشد که به صورت نوزادی از نسل داود نبی به دنیا آمد، اما با زنده شدنش پس از مرگ، ثابت کرد که فرزند نیرومند خدا و دارای ذات مقدس الهی است.[1]

     و در نامه دیگری می‌‌نویسد:

     چقدر باید خدا را شکر کنیم، خدایی که پدر خداوند ما عیسی مسیح است.[2]


     بنابراین مسیحیان حضرت عیسی را خدا و فرزند خدا می‌‌دانند که به صورت انسان ظهور کرده و همانند خداوند ازلی و قدیم است و طبق این اعتقاد او شریک خداوند در آفرینش و تدبیر جهان است. 

     در قرآن کریم نیز به این اعتقاد مسیحیان اشاره شده ، چنانکه خداوند می‌فرماید: « ...و نصاری (مسیحیان) گفتند: مسیح پسر خداست این سخنی است که با زبان خود می‌‌گویند که همانند گفتار کافران پیشین است، خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف می‌یابند؛ آنها دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند و مسیح فرزند مریم را در حالی که دستور نداشتند، جز خداوند یکتایی را که معبودی جز او نیست بپرستند، ‌او پاک و منزه است از آنچه شریکش قرار می‌‌دهند.»[3]

     البته در آیات دیگر نیز خداوند را از داشتن فرزند منزه دانسته[4] و نسبت دادن هرگونه مثل و شبه به خداوند را مردود می‌‌شمارد. علاوه بر آیات ذکر شده در هیچ یک از دیگر آیات یا روایات اسلامی، هیچ کس به عنوان فرزند خداوند معرفی نشده و در مورد پیامبر اسلام که اشرف انبیاء می‌باشد در قرآن کریم چنین آمده است که:

     وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ؛ محمد  فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند.[5]


* * *


     اما اینکه در زیارات مربوط به شهدای کربلا و امام حسین از آن حضرت با عنوان «ثار الله و ابن ثاره» نام برده شده نمی‌‌تواند دلیلی بر فرزند داشتن خدا یا جسم بودن خدا و یا... باشد و شاید در معنای این کلمه اشتباه شده است. پس بهتر است به معنی کلمه «ثار» در لغت اشاره شود.

  •    کلمه ثار در لغت   

     در مورد ریشه کلمه «ثار» دو احتمال می‌‌تواند وجود داشته باشد:

     * ثار از ریشه «ثور» به معنی برانگیخته شدن و شوریدن گرفته شده باشد که در این صورت «ثارالله» به معنی «برانگیخته خدا و کسی که به خاطر خدا قیام کرده است» می‌‌باشد و «ابن ثارالله» ، فرزند قیام کننده به خاطر خدا معنی می‌دهد.


     * ثار از ریشه «ثأر» (مهموز العین) به معنی خونخواهی و گرفتن انتقام مقتول، گرفته شده باشد که در این صورت «ثار الله» اضافه مصدر به فاعل بوده و به معنی کسی که خداوند انتقام خون او را خواهد گرفت می‌‌باشد.


     از میان دو معنی فوق، معنی اخیر مورد استعمال بیشتری دارد و علامه مجلسی -که یکی از بزرگترین عالمان اسلامی است- ضمن اینکه می‌‌گوید: ثار از: الثأر (مهموز العین) اخذ شده در مورد معنی آن دو احتمال می‌دهند:

     احتمال اول: ثار الله به معنی کسی است که خداوند از دشمنان او خون‌خواهی خواهد کرد.

     احتمال دوم: ثارالله یعنی کسی که به هنگام رجعت، انتقام خون خود و اهل بیتش را به امر الهی از دشمنان خواهد گرفت.[6]

     با توجه به مطالب فوق «ثار» را چه از ریشه «ثور» گرفته باشیم که به معنی برانگیخته شدن است و چه از ریشه «ثأر» که به معنی خونخواهی مقتول است، ثارالله معنی خون خدا نمی‌‌دهد و اگر در جایی این کلمه را به معنی خون خدا ترجمه کرده‌اند یا همین معنای «کسی که خدا خون‌خواه اوست» مورد نظر بوده و یا اشتباه کرده و معنای آنرا متوجه نشده‌اند. زیرا هیچ دلیل و مدرکی وجود ندارد که «ثارالله» را «خون خدا» معنا کنیم.



[1]. نامه پولس به مسیحیان روم.

[2]. نامه دوم پولس به مسیحیان قرنتس.

[3]. سوره توبه ، آیات 30 و 31.

[4]. نساء، 171؛ صافات، 152؛ اخلاص، 3؛ مریم، 35؛ مؤمنون، 91؛ یونس، 68؛ اسراء، 110؛ بقره، 116؛ مریم، 88، 91 و 92؛ انبیاء، 26؛ فرقان، 2؛ زمر، 2، جن، 3؛ کهف، 4.

[5]. سوره آل عمران ، آیه 144.

[6]. بحارالانوار ، ج 98 ، صص 151 - 154.


//bayanbox.ir/id/5902045147213973861?view



     شاید بهتر باشد سوال را اینگونه طرح نماییم: تغییر و تحوّل جامعه‌ها امرى است قطعى و اجتناب ناپذیر، در این صورت چگونه
مى‌توان یک اجتماع متغیّر و ناپایدار را با قوانین ثابت و یکنواخت اداره نمود؟

     در جواب باید گفت این سؤال براى هر فردى که آشنایى مختصرى با علوم اجتماعى دارد و وضع ناپایدارى رسوم و عادات و صنعت و تکنیک جامعه‌ها را از نزدیک مشاهده مى‌نماید، مطرح مى‌باشد. گذشته از این، خود این پرسش یکى از سؤالاتى است که پیرامون خاتمیّت پیامبر اسلام مطرح شده و علما و دانشمندان اسلامى پیرامون آن بحث‌هاى مفصّل و طولانى دارند. این اشکال در حقیقت همان ایرادى است که بعضى از مسیحیان نیز دارند.

  •      جواب سوال دوم: سوال پرسیدی طبق عقاید شما دیدن خدا ممکن نیست، درحالی که برخی آیات قرآن بیان می‌دارد خداوند قابل رویت است و بر تختی نشسته و تدبیر جهان می‌کند.

     همانطور که در سوال مطرح شده، طبق عقاید اسلامی دیدن خدا متصور نیست. یعنی اصلا خدا قابل رویت نمی‌باشد. البته برخی از گروه‌های اسلامی که در طول تارخ عقایدشان دچار دستبرد شده می‌گویند که خدا قابل دیدن است و خدا را جسم می‌دانند. اما طبق قرآن و عقاید اسلام، خداوند نه جسم دارد و نه می‌توان او را دید. آیاتی وجود دارند که با صراحت دیده شدن خداوند را نفی می‌‌کنند. آیه شریفه «لیس کمثله شیء»[1]، هرگونه شباهت بین خدا و غیر خدا را نفی می‌‌کند، که این نفی، تمام شباهت‌ها را شامل می‌گردد و در نتیجه جسمیت، تحیز و...، همه درباره خدا منتفی می‌‌گردند... و روشن است که با نفی این صفات، امکان