صاد

انسان معاصر | نوشته های علی صفدری در زمینه ادیان، ملل و انسانها

علی صفدری | Ali Safdari

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت عیسی» ثبت شده است


     چند ساعتی بود وارد یکی از گروه های تلگرامی شده بودم که زیر نظر یکی از کشیش های سرشناس اداره می شد و چند کشیش هم که خود را شبان می خواندند مشغول بحث و گفتگو بودند.
     پرسیدم: آیا می توانم من هم یک سوال بپرسم؟
     عزیزان شبان گفتند بپرس!
     گفتم: به اعتقاد مسیحیت، قبل از آنکه مسیح به صلیب کشیده شود، تمام مردم گناهکار بوده و گناه اولیه پدر و مادر خود -یعنی آدم و حوا- را به دوش می کشیدند؛ تا آنکه مسیح برای گناهان ما فدا گردید و به صلیب کشیده شد و از آن پس ما دیگر گناهی نداریم. آیا درست است؟
     همگی گفتند: بله
     گفتم: به این ترتیب تکلیف کودکانی که قبل از فدای مسیح از دنیا رفته اند چیست؟ آیا همه آنها گناهکار بودند و به جهنم می روند؟
     از گروه اخراجم کرد.
سایت انسان معاصر
      در  کتاب  "حریصا" می خوانیم:

     کاش حداقل مسیحی‌های دنیا «پولس» را می‌شناختند. نه اینکه نمی‌شناسند، می‌شناسند. اما کاش فقط برای یکبار، قداستهای پوشالی او را کنار می‌گذاشتند و به مطالعه در رفتار و گفتار و اندیشه‌ی او می‌پرداختند. آن وقت نکات خیلی مهمی
را در می‌یافتند. ریشه فساد‌های امروز در کلیسا و رهبران آنرا می‌توان در اندیشه‌ها و خیانت‌های پولس نسبت به حضرت عیسی ع و مسیحیت جستجو کرد. پولس یک شخصیت بزرگ و مقدس در مسیحیت است، اما آیا واقعا مستحق این همه قداست است؟ در حقیقت پولس را باید معمار مسیحیتی دانست که امروز رواج دارد. مسیحیتی که تحریفات بسیاری در آن دیده می‌شود و تناقضات موجود در کتاب مقدس‌اش آنقدر زیاد است که به هیچ وجه ممکن نمی‌توان توجیهش کرد.

     از مسجد که بیرون آمدم، کارل روی نیمکت‌های آن طرف تر نشسته بود. حرف‌هایی که تا الآن زده بودیم را مرور کردم و به سویش رفتم. تا الآن از خدای انجیل گفته بودیم و صفات ناروایش. از تثلیث گفته بودیم و اشکالات عقلی اش. پیدایش تثلیث در مسیحیت را هم بررسی کردیم.

     آرام در پشت سرش قرار گرفتم و گفتم: کارل، پسر خدا کیست؟

     خیلی محکم و جدی جوب داد: حضرت عیسی!

     ما مسلمانان اعتقاد داریم که خداوند نه کسی را زاییده و نه زاییده شده است. لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ.[1] از نظر عقلی امکان ندارد خداوند، دارای صفت زاییدن یا زاییده شدن باشد؛ زیرا ولادت موجودی از موجود دیگر دلیل بر قسمت پذیری او است و چیزی قسمت پذیر می‌شود که مرکب باشد. به بیان دیگر، کسی که می‌زاید باید خودش دارای اجزا باشد و هر چیزی که جزء داشته باشد، محتاج به اجزای خویش است؛

     جواب سوال پنجم: سوال گردید که یکی از ایرادات به مسیحیت این بود که ما حضرت عیسی را پسر خدا می‌دانیم. درر بررسی‌هایم متوجه شدم که شبیه همین مطلب در اعتقادات شماا وجود دارد؛ مانند آنجا که حضرت حسین را ثارالله می‌دانید.


     ما پیش از این درباره فرزند خدا بودن حضرت عیسی سخنانی گفته ایم. ابتدا باید معلوم گردد که منظور مسیحیان از فرزند خدا بودن حضرت عیسی چیست؟ 

و در ثانی این که در زیارت وارث امام حسین را با عبارت «ثارالله» توصیف کرده به چه معناست و در نهایت آیا این دو مطلب شباهتی به یکدیگر دارند و می‌‌توان هر دو را موجب شرک، تشبیه، تجسیم و... دانست یا نه؟


  •    عقیده مسیحیان در مورد عیسی   

     پولس که از دیدگاه مسیحیان، بنیانگذار مسیحیت کنونی است از همان آغاز تبلیغ مسیحیت خود ساخته‌اش، حضرت عیسی را به عنوان فرزند خدا معرفی می‌‌کرد و در جای جای نوشته‌های خود که به کلیساهای مختلف می‌نوشت (و اکنون جزو بخشی از عهد جدید کتاب مقدس مسیحیان به شمار می‌‌رود) این اندیشه را شایع می‌‌ساخت. او در نامه‌ای به مسیحیان روم می‌نویسد:

     ... این مژده درباره فرزند خدا یعنی خداوند ما عیسی مسیح می‌باشد که به صورت نوزادی از نسل داود نبی به دنیا آمد، اما با زنده شدنش پس از مرگ، ثابت کرد که فرزند نیرومند خدا و دارای ذات مقدس الهی است.[1]

     و در نامه دیگری می‌‌نویسد:

     چقدر باید خدا را شکر کنیم، خدایی که پدر خداوند ما عیسی مسیح است.[2]


     بنابراین مسیحیان حضرت عیسی را خدا و فرزند خدا می‌‌دانند که به صورت انسان ظهور کرده و همانند خداوند ازلی و قدیم است و طبق این اعتقاد او شریک خداوند در آفرینش و تدبیر جهان است. 

     در قرآن کریم نیز به این اعتقاد مسیحیان اشاره شده ، چنانکه خداوند می‌فرماید: « ...و نصاری (مسیحیان) گفتند: مسیح پسر خداست این سخنی است که با زبان خود می‌‌گویند که همانند گفتار کافران پیشین است، خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف می‌یابند؛ آنها دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند و مسیح فرزند مریم را در حالی که دستور نداشتند، جز خداوند یکتایی را که معبودی جز او نیست بپرستند، ‌او پاک و منزه است از آنچه شریکش قرار می‌‌دهند.»[3]

     البته در آیات دیگر نیز خداوند را از داشتن فرزند منزه دانسته[4] و نسبت دادن هرگونه مثل و شبه به خداوند را مردود می‌‌شمارد. علاوه بر آیات ذکر شده در هیچ یک از دیگر آیات یا روایات اسلامی، هیچ کس به عنوان فرزند خداوند معرفی نشده و در مورد پیامبر اسلام که اشرف انبیاء می‌باشد در قرآن کریم چنین آمده است که:

     وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ؛ محمد  فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند.[5]


* * *


     اما اینکه در زیارات مربوط به شهدای کربلا و امام حسین از آن حضرت با عنوان «ثار الله و ابن ثاره» نام برده شده نمی‌‌تواند دلیلی بر فرزند داشتن خدا یا جسم بودن خدا و یا... باشد و شاید در معنای این کلمه اشتباه شده است. پس بهتر است به معنی کلمه «ثار» در لغت اشاره شود.

  •    کلمه ثار در لغت   

     در مورد ریشه کلمه «ثار» دو احتمال می‌‌تواند وجود داشته باشد:

     * ثار از ریشه «ثور» به معنی برانگیخته شدن و شوریدن گرفته شده باشد که در این صورت «ثارالله» به معنی «برانگیخته خدا و کسی که به خاطر خدا قیام کرده است» می‌‌باشد و «ابن ثارالله» ، فرزند قیام کننده به خاطر خدا معنی می‌دهد.


     * ثار از ریشه «ثأر» (مهموز العین) به معنی خونخواهی و گرفتن انتقام مقتول، گرفته شده باشد که در این صورت «ثار الله» اضافه مصدر به فاعل بوده و به معنی کسی که خداوند انتقام خون او را خواهد گرفت می‌‌باشد.


     از میان دو معنی فوق، معنی اخیر مورد استعمال بیشتری دارد و علامه مجلسی -که یکی از بزرگترین عالمان اسلامی است- ضمن اینکه می‌‌گوید: ثار از: الثأر (مهموز العین) اخذ شده در مورد معنی آن دو احتمال می‌دهند:

     احتمال اول: ثار الله به معنی کسی است که خداوند از دشمنان او خون‌خواهی خواهد کرد.

     احتمال دوم: ثارالله یعنی کسی که به هنگام رجعت، انتقام خون خود و اهل بیتش را به امر الهی از دشمنان خواهد گرفت.[6]

     با توجه به مطالب فوق «ثار» را چه از ریشه «ثور» گرفته باشیم که به معنی برانگیخته شدن است و چه از ریشه «ثأر» که به معنی خونخواهی مقتول است، ثارالله معنی خون خدا نمی‌‌دهد و اگر در جایی این کلمه را به معنی خون خدا ترجمه کرده‌اند یا همین معنای «کسی که خدا خون‌خواه اوست» مورد نظر بوده و یا اشتباه کرده و معنای آنرا متوجه نشده‌اند. زیرا هیچ دلیل و مدرکی وجود ندارد که «ثارالله» را «خون خدا» معنا کنیم.



[1]. نامه پولس به مسیحیان روم.

[2]. نامه دوم پولس به مسیحیان قرنتس.

[3]. سوره توبه ، آیات 30 و 31.

[4]. نساء، 171؛ صافات، 152؛ اخلاص، 3؛ مریم، 35؛ مؤمنون، 91؛ یونس، 68؛ اسراء، 110؛ بقره، 116؛ مریم، 88، 91 و 92؛ انبیاء، 26؛ فرقان، 2؛ زمر، 2، جن، 3؛ کهف، 4.

[5]. سوره آل عمران ، آیه 144.

[6]. بحارالانوار ، ج 98 ، صص 151 - 154.


//bayanbox.ir/id/5902045147213973861?view

//bayanbox.ir/id/3696138730881944274?view

     انجیل کتابی است از مجموعه نوشته های کسانی که به نوعی می خواستند حضرت عیسی و دینش را معرفی نمایند. البته حقیقت انجیل غیر از این است و آن هم کتابی است پر ارج و قرب که خداوند آنرا توسط حضرت عیسی فرو فرستاد تا راهنمای بشریت باشد. کتاب مقدسی که حضرت عیسی برای هدایت گری آورد؛ به یغما رفت و سرنوشتش در طول تاریخ گنگ و نامعلوم شد؛ اما اکنون کتابی در میان ماست که آن را انجیل می خوانند. بحث بر سر همین انجیل است. تعداد کسانی که به نوعی زندگانی و خاطراتی از حضرت عیسی را گردآوری کردند، در دو قرن اول میلادی کم نبود، برای همین بزرگان مسیحی شورایی تشکیل دادند و از میان تمام کتاب ها و نوشته جاتی که تا آن زمان وجود داشت، چهار رساله را انتخاب کردند و نام «عهد جدید» را بر آن گذاشتند و این شد انجیل.*

     در طول تاریخ و به خصوص در این دو قرن اخیر اختلافات زیادی در بین مسیحیت بروز کرد و گروه ها و مذهب های گوناگونی تولد یافت که برخی از آن ها برای خود کتاب مقدسی هم نگاشتند و برخی نام انجیل را برای آن قرار دادند.


     پس از آنکه کتاب حریصا را نوشتم و منابع زیادی را برای نوشتن آن کتاب مطالعه کرده بودم؛ ایده ای به ذهنم رسید که در حیطه مسیحیت می شد کار کرد و با برخی از دوستان و فضلا که مشورت می کردم بسیار برایشان نو و جدید بود و کار را کاری جالب بر می شمردند. سالی که گذشت، در میان کارها و مطالعاتم، عمده وقتم را صرف تحقیقاتی کردم که می خواستم نامش را «انجیل اسلامی» یا «انجیل نوین» بگذارم. عقیده ما مسلمانان درباره انجیل این است که کتابی الهی بود که پس از حضرت عیسی نابود به تحریف رفت. اکنون که کتاب حضرت عیسی در میان ما نیست؛ اما ما در قرآن مان آیاتی درباره ایشان و مادرشان حضرت مریم داریم و در کنار این روایاتی داریم که به نوعی نقل سخن یا حکایتی از حضرت عیسی است. باز در میان متون دینی مان احادیثی قدسی داریم که مخاطبش حضرت عیسی است. همه ی اینها در کنار هم می توانست گوشه هایی از زندگی و سخنان حضرت عیسی را به تصویر بکشد و با همان سبک و سیاقی که اناجیل اربعه (چهارگانه) از عیسی سخن می گوید پی ریزی شود؛ اما با مبانی اسلامی ما سازگار باشد. در واقع این طرح روشنگر چهره حضرت عیسی از منظر اسلام بود.

     مطالعات زیادی برای این طرح انجام دادم و فیش برداری نسبتا گسترده ای صورت گرفت. قصدم این بود که کار در سه فصل رونمایی شود: زندگانی مسیح (حیاة المسیح) ، مواعظ مسیح و حکایات مسیح. وقتی فیش های تهیه شده را به مرحله اجرا در آوردم، بخش عمده کار که به زبان عربی بود و باید فارسی اش هم تهیه می شد، آن بخشی هم که فارسی بود را به عربی بازنویسی کردم تا برای اولین چاپ کتابی دوزبانه باشد (فارسی - عربی).

     تقریبا دو سوم کار تمام بود که به حضور یکی از مراجع تقلیدی که بسیار به ایشان ارادت دارم رسیدم. ایشان از مطالعاتم در زمینه مسیحیت آگاه بود و فرمود که الآن مشغول چه هستید؟ من هم به صورت نیمه مفصل کارهایم در زمینه انجیل اسلامی را گزارش دادم. بعد از صحبت های من ایشان مطالبی فرمود که  بوی نهی از این کار را می داد. سخنان ایشان بسیار دقیق بود و با ژرف بینی که داشتند گوشه هایی از مسئله را گوشزد کردند که شاید از دید من و کسانی که مشوق این کار بودند خارج بود. به هر حال کاری که رو به انتها بود را واگذارده ام تا فرصتی دیگر که اگر زمانش شد و توقیق رفیق بود، تکمیلش کنم و به زیور طبع آراسته شود. این شرح ما وقع را برای دوستانی گفتم که در دیدارها می پرسند سرانجام انجیلتان به کجا کشید!

و من الله توفیق

علی صفدری

27شعبان1434 - 15تیر1392

قم المقدسة

_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _

* در این باره به صورت مفصل در کتاب «حریصا» سخن گفته ایم.