از مسجد که بیرون
آمدم، کارل روی نیمکتهای آن طرف تر نشسته بود. حرفهایی که تا الآن زده بودیم را
مرور کردم و به سویش رفتم. تا الآن از خدای انجیل گفته بودیم و صفات ناروایش. از
تثلیث گفته بودیم و اشکالات عقلی اش. پیدایش تثلیث در مسیحیت را هم بررسی کردیم.
آرام
در پشت سرش قرار گرفتم و گفتم: کارل، پسر خدا کیست؟
خیلی
محکم و جدی جوب داد: حضرت عیسی!
ما
مسلمانان اعتقاد داریم که خداوند نه کسی را زاییده و نه زاییده شده است. لَمْ یَلِدْ وَلَمْ
یُولَدْ. از
نظر عقلی امکان ندارد خداوند، دارای صفت زاییدن یا زاییده شدن باشد؛ زیرا ولادت
موجودی از موجود دیگر دلیل بر قسمت پذیری او است و چیزی قسمت پذیر میشود که مرکب
باشد. به بیان دیگر، کسی که میزاید باید خودش دارای اجزا باشد و هر چیزی که جزء
داشته باشد، محتاج به اجزای خویش است؛