صاد

انسان معاصر | نوشته های علی صفدری در زمینه ادیان، ملل و انسانها

علی صفدری | Ali Safdari
با سلام خدمت حاج آقا صفدری
من از دوستان حاج آقا موسوی هستم 
ایشان شما و سایت شما و صد البته کتاب حریصای شما را به بنده معرفی کردند
من این کتاب را مطالعه کردم و می توانم به جرئت از قلم روان وگیرای شما تقدیر کنم
سوالی که من از محضر شما دارم و فکر مرا به شدت مشغول کرده است دربارة جنیان و پریان و نحوة ارتباط آن ها با انسان است؟
آیا آن ها می توانند بر انسان مسلط شوند؟
آیا آن ها می توانند در انسان حلول یابند؟
آیا آن ها می تواند زندگی انسان را مختل کنند؟
اصلا چگونه می توان از حلول آن ها در خود اطمینان داشت؟
و اگر حلول آن ها در فردی مسجل شد، چگونه می توان آن را از خود خارج نمود؟
آیا انسانی می تواند با جنیان ارتباط داشته باشد؟
آیا انسان در عصر حاضر می تواند لشکر جن و پری داشته باشد؟ 
و سئوال های بسیار دیگری در این زمینه
پیشاپیش از صبر و حوصله جنابعالی در پاسخگویی به سوال های زیادم سپاسگزارم
با احترام
صالح
پاسخ:
سلام / از محبت شما ممنونم و سلام مخصوص به سید جلیل القدر حاج آقای موسوی برسانید.


     بحث درباره گروهی از مخلوقات که «جن» نامیده می شوند، بحث دامنه داری است که در چند خط و چند جمله گنجیده نمی شود و نیاز به مطالعه منسجم دارد. اما به طور فشرده اگر قرار باشد به این سوالات پاسخ داد باید گفت که وجود جن مطلب ثابتی است که در ادیان گوناگون شواهدی دال بر آن داریم و قرآن کریم نیز سوره ای را مستقلا به نام این دسته از مخلوقات دارد.

     مطلب اینجاست که آیا انسانها می توانند با اجنه در ارتباط باشد؛ باید گفت ارتباط با اجنه ممکن و میسر است؛ اما راه و روش خاص به خود را دارد. اجنه بر اساس ساختار خلقتشان توانایی هایی را دارند که برای برخی از ما انسانها شگفت انگیز است. اما انسانهای تلاش کرده در زمینه های گوناگون، این دسته از توانایی اجنه را مهم قلمداد نمی کنند؛ چه مومنین و انسانهای پاکیزه که در اثر عبودیت به درجاتی نائل شده اند و چه کسانی که حتی به خدا اعتقاد ندارند و در اثر ریاضت های نفسانی مراحلی را طی کرده اند. ارتباط با اجنه و گفتگو و ملاقات با آنها میسر است و گزارش هایی در کتابهای گوناگون (اعم از اسلامی و غیراسلامی) برای ما رسیده است.

     درباره اینکه آنان می توانند در انسانی حلول کنند نیز بحث بر پایه سوالات دیگر بنا می شود و نمی توان به سادگی بدان پاسخ داد. با وجود همه تحقیقات و کتابهایی که در زمینه اجنه نگاشته شده؛ باید گفت که اطلاعات ما از جنیان بسیار محدود و ناچیز است. اینکه آیا انسانها بر اجنه می توانند مسلط شوند و یا بالعکس مطلبی است که در کتب تاریخی شواهدی مبنی بر آن دیده می شود. تسلط بر اجنه بر مبنای احکام همه ادیان (اسلام مسیحیت و یهود) مجاز نیست و در تعابیر به آن «سحر» یا «جادو» گفته می شود. همانطور که انسانها می توانند بر اجنه تسلط یابند؛ آنها نیز می توانند بر انسانی مسلط شوند؛ اما بر اساس برخی از شواهد تسلط آنها بر مومنین ممکن نیست.

     در پاسخ به اینکه آیا اجنه می توانند در انسانی حلول کنند؛ باید گفت که حلول در انسان ممکن نیست و این با حقیقت روح آدمی منافات دارد. بر اساس ادله ادیان گوناگون و نه فقط اسلام؛ اجنه نمی توانند چنان در انسانی نفوذ کنند که جایگزین روح او شوند. حتی کسانی از اندیشمندان اروپایی که شواهدی از کتاب مقدس دال بر این مطلب ارائه می کنند؛ برداشت ناقص و گزینشی دارند و قرائت شخصی می کنند. بخشی از گفته هایی که در زبان رایج مردم می گویند فلانی «جن زده شده» و یا «جن در او حلول کرده»؛ بیماری های حاد روانی است که مردم ساده انگار گمان می کنند اثرات حلول یک جن در اوست.

     اینکه آیا جنی خود را به انسانی نزدیک سازد و او را اذیت و آزار دهد؛ شنیده شده و در پاره ای از کتاب ها خوانده شده است. هر مکتب و راه و سلوکی؛ راه و روشی را برای برون رفت از آزارهای جنیان ارائه می دهد که هر کدام شاید بتواند به فراخور حال آسیب دیده کارساز و عملی باشد؛ چرا که راه های دوری از جنیان گوناگون است و آنها با برخی از رفتارها و کردارها نیز آسیب می بینند و از آنها دوری می کنند. اخیرا فرقه «عرفان حلقه» که در ایران گسترش یافته نیز ادعای جن گیری و مسائلی از این دست را دارد که بر اساس دیده ها و خوانده های از آنها باید گفته که جلسات آنها نوعی تئاتر و نمایش محسوب می شود و تنها برای تحریک اذهان علاقه مندان به این قبیل مسائل است که در مقالات و کتاب هایی پاسخ آنها داده شده است.

     آنچه که ما می دانیم این است که برای خلاصی از دست آزار و اذیت های اجنه؛ توسل به اهل بیت علیهم السلام و قرائت قرآن بسیار راه گشاست. از ذکر شریفه «صلوات» غاقل نباشیم که آثار بی شماری دارد.
با سلام و تشکر از سایت خوب شما
یک سوال:
آیا فقط پیروان دین اسلام وارد بهشت می شوند و پیروان سایر ادیان در عصر بعد از پیغمبر صلوات الله علیه به بهشت نمی روند؟
با سپاس
پاسخ:
سلام / ممنونم

     درباره سوالتان باید عرض کنم که با تکمیل هر چیزی تبعیت از آنچه تکامل یافته یک راهکار درست و عقلانی است. همانند طبابت که اگر امروز کسی برای درمان بیماری قلب اش به روشهای چاقو و خنجر گذشته تمایل داشته باشد همه خرده می گیرند که با این پیشرفت و اتاق های عمل قلب دیگر استفاده از روش های قدیمی معقول نیست. دین هم که تکامل یافت، عقل حکم می کند که از کامل ترین آن پیروی کنیم و دین اسلام کامل ترین و آخرین دین الهی است و به دستور عقل تبعیت از آن لازم است.

     با این حساب کسانی که پیرو راه درست باشند به سرانجام می رسند و بهشت روزی شان می شود. اما در این قانون یک تبصره وجود دارد و آن اینکه کسانی که بعد از اسلام از حقیقت اسلام مطلع نشدند و به آن اگاهی نیافتند و آن هم نه از روی سهل انگاری؛ چنانچه از دین و روش درست پیش از این پیروی کنند سعادت مند می شوند. مانند کسی که در روستای دور افتاده ای در نقاط دور دست قطبی یا جنگل های دور افتاده زندگی می کند و اصلا چیزی از اسلام به گوش او نخورده و مطلبی نرسیده است.

//bayanbox.ir/id/1110809079973200673?view


     در صدر اخبار منطقه و جهان که نگاه می کنی، هر روز فشارها بر شیعیان و دوستداران اهلبیت علیهم السلام بیشتر می شود. روزی نیست که جنایتی در حق شیعیان گزارش نشود و کسی به شهادت نرسد. عراق، پاکستان، افغانستان، بحرین، حجاز و ... تنها کشورهایی نیستند که برای شیعیان ناامن شده؛ این روزها حتی اگر در فرانسه و آلمان و روسیه و مالزی هم باشی؛ فشار بر شیعه را به خوبی حس می کنی...!

     جنایاتی که در حق محبین اهلبیت علیهم السلام روا داشته می شود، مختص دیروز و امروز نیست؛ این رشته سر دراز دارد. شاید نسل جدید ما از تنگناهایی که بر شیعه در طول تمام این قرون رخ داده، با خبر نباشد و این ضعف بزرگی است. در لابه لای صفحات تاریخ، جنایات بی شماری نسبت به شیعیان گزارش شده که دل هر انسانی را آزرده می سازد. بنی امیه و بنی عباس تا توانستند شیعه را آزار و اذیت کردند و ستم را به تمام معنای کلمه در حق آنان روا داشتند. چقدر جنایات از متوکل و معتصم و منصور و هارون برای ما نقل شده و از آنها سخت تر جنایات یزید و معاویه و غاصبان نخستین است. مگر در تاریخ نیامده که فلان نواده امام حسن مجتبی علیه السلام را در میان دیواری گذاشتند و او در همان حال جان داد. مگر نخوانده ایم و نشنیده ایم که یک شب تا صبح چند صد نفر از بنی هاشم و شیعیان به دست بنی العباس سر بریده شدند! مگر ما واقعه هولناکی که در حق «حجر بن عدی» و «میثم تمار» و ... رخ داد را نمی دانیم! سوال می کنم که علت اصلی این جنایات چه بود؟! آیا چیزی جز محبت امیرالمومنین علیه السلام بود که دشمن تاب تحمل آن را نداشت؟! مگر این را به صراحت در متون تاریخی نمی خوانیم. آیا تیر باران تابوت امام مجتبی علیه السلام و شهادت زهرای مرضیه سلام الله علیها علتی جز کینه نسبت به اهل بیت علیهم السلام و ولایتشان دارد؟! آنقدر کینه نسبت به امیرالمومنین و اهلبیت علیهم السلام دامنه داشت که فرمان داد بالای تمام منابر امیرالمونین را لعن کنند.

     سوال من اینجاست که وقوع این همه جنایت در حق شیعیان در طول همه این قرن ها علتش چه بوده؟! آنچه که همه می دانیم و برخی عامدانه خودمان را به خواب زده ایم و نمی خواهیم باور کنیم این است که همه این دشمنی ها و همه این سخت گیری ها نسبت به شیعه و شیعیان؛ علتی جز محبت اهلبیت علیهم السلام نداشته و ندارد. تا زمانی که خدا پرچم را به دست صاحب ما برساند و امام زمان علیه السلام حاکمیت مطلق را عهده دار شود، این جنایات رخ خواهد داد. فرقی نمی کند که قدرت در دست غاصبان فدک باشد یا بنی امیه و بنی عباس؛ همه از یک قوم و قبیله اند و سلفی ها و وهابی ها و آل سعود و آل خلیفه نیز از همان رگ و ریشه اند. هر کدام از این طایفه که قدرت را به دست گیرد؛ به شیعه و محبین امیرالمونین علیه السلام رحم نمی کند. عناد اینها با علی علیه السلام است و بغضشان را با دشمنی نسبت به شیعه و شیعه کشی تسکین می دهند. مگر آن روایت نورانی را نخوانده ایم که هرگاه رسول خدا صل الله علیه وآله سخنی از فضائل امیرالمومنین علیه السلام را بیان می فرمود و یا آیه ای در شأن ایشان قرائت می فرمود؛ بلند می شدند و کینه توزانه لباسهایشان را می تکاندند و متفرق می شدند؛ آنگاه آیه پنجم سوره هود درباره آنان نازل شد.1

     باید کمی در برخی رفتارها و گفتارها تجدید نظر کنیم! همه می دانیم برخی از رفتارهای عیان اثر سوء دارد؛ همه می دانیم که برخی از کلیپ ها و جشن ها می تواند چه جنایتی را توسط دشمنان اهلبیت علیهم السلام رقم بزند! همه به خوبی می دانیم که در فضای کنونی جهان باید شیعه و سنی پشت هم باشند تا بتوانند راه به جایی برند. دیگر کسی نیست که نداند نباید صوت برخی از جشن ها را پخش کند. اما آیا همه اینها دلیل می شود که ما اصل تبرّی را به فراموشی بسپاریم و این مهم را به نسل کنونی و آینده انتقال ندهیم!! همانطور که ما وظیفه داریم ولایت و محبت اهلبیت علیهم السلام را به نسل های پس از خود انتقال دهیم و همه زندگی و عشقمان «من کنت مولا فهذا علیٌ مولا» است؛ وظیفه ای دیگر نیز بر دوش ماست و آن نهادینه سازی برائت و بیزازی از دشمنان خدا و اهلبیت علیهم السلام است. دشمن در درجه اول با ولایت اهلبیت علیهم السلام که در دل ما موج می زند مشکل دارد و آنگاه با برائت و بیزاریمان نسبت به دشمنان اهلبیت علیهم السلام. همه این شیعه کشی ها هم که دامان دنیا را خضاب کرده علتش محبت شیعیان به علی علیه السلام است. دشمن از نام علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام می هراسد. دشمن از علی علیه السلام کینه دارد و دارد انتقام می گیرد. پس چرا ما گمان می کنیم باید ریشه برائت از دشمنان خدا را در دلمان بخشکانیم تا شایذ روزنه امیدی بتابد. کسی اصرار ندارد که فیلم و کلیپ و صوت بسازد و پخش کند تا شیعیان در دنیا به خطر بیافتند؛ اما سخن اینجاست که مواظب باشیم و نگذاریم به بهانه های پوشالی و ثانوی، حقیقت برائت به فراموشی سپرده شود. مگر رسول خدا صل الله علیه وآله نفرمود:


     بغض و دشمنی ما به آن است که با دوستان ما دشمنی کرده و دشمنان ما را دوست بدارید. پس از خدا بخواهید که شما را پناه دهد از دوستی با دشمنان ما و دشمنی با دوستان ما؛ زیرا هر کس محبت دشمنان ما را داشته باشد، با ما دشمنی کرده، ما از او بیزاریم بلکه خدای عزوجل نیز از او بیزار است.2


هست حب و بغض مانند دو بال              با یکی پرواز کردن شد محال

بی ولایت از برائت دم مزن              بی برائت از ولایت دم مزن


 


     _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ 

[1] بحارالانوار / ج36 / ص109     -     مناقب / ج3 / ص214

[2] تفسیر منسوب به امام عسکری علیه السلام / ص584     -     بحارالانوار / ج27 / ص59




۱۰ نظر ۲۱ دی ۹۲ ، ۰۶:۳۸
سایت انسان معاصر


انصافا خودت یه بار این حرفایی که زدی را بخون حاج آقا ببین باهاش قانع میشی یا نه
به عید غدیر که میرسه یه روز دو روز نهایتا سه روز
اما به یه شهادت که میرسیم دهه!!!
بابا بحث روضه خونی نیست روضه خوبه اما اینکه همه این ایام سال را ایام حزن کنیم آدمو خسته میکنه
پاسخ:
سلام / با توجه به نوشته شما؛ توجه به این چند نکته شاید بد نباشد!!!

اولا اینکه درباره عید غدیر که فرمودید، به همت برخی از بزرگان و ولایت مداران، چند سالی است که تمام تلاش ها صورت گرفته تا به عنوان دهه ولایت، در روزهای پایانی ماه ذیحجه مراسم های جشن و سروری برگزار شود و در آن حقیقت ولایت اهل بیت علیهم السلام بیان گردد. در کنار این تلاش؛ تلاش دیگری هم بود که متاسفانه به سرانجام نرسید و آن تلاش برای تعطیلی سه روزه برای این عید مهم در سراسر کشور بود که برخی از دستهای نابکار و ناپاک نگذاشتند این مهم به سرانجام برسد.

دوم اینکه احیاء محسنیه و مصیبت های جانسوز بعد از شهادت رسول خدا صل الله علیه وآله وسلم در راستای احیاء عید غدیر است. آن عید سعید سر آغاز ولایت بود و با جشن همراه است و این ایام نتیجه عناد حرامیان با ولایت امیرالمومنین علیه السلام است و دشمنی با غدیر و چون جنایات زیادی در آن نسبت به اهل بیت علیهم السلام رخ داد طبیعتا نقل و گرامیداشت آن با غصه و اندوه همراه است.

سوم اینکه چرا ما گمان می کنیم که احیاء محسنیه یعنی عزادار کردن تمام روزهای سالمان!! به علت حجم انبوه مصیبت های این روزها و پی در پی شدن جنایات در چند روز متوالی، احیاء این ایام به دهه تعبیر می شود و می گوییم «دهه محسنیه». کسی نگفت که برای احیاء دهه محسنیه رنگ عزا به همه شوون زندگی بدهیم؛ هدف از احیاء محسنیه این است که جنایات دشمن نسبت به اهل بیت و پایمالی حق قطعی و قرآنی ذوی القربی به فراموشی سپرده نشود؛ آن هم در دورانی که حجم حملات اعتقادی به کیان شیعه و جوانان شیعه در اوج است. زنده نگه داشتن محسنیه همانند روز شهادت حضرت ابوطالب و یا شهدای احد است که باید در آن به وقایع مهم آن اشاره شود و در اذهان عموم مسلمانان نهادینه گردد. نگفتیم که در محسنیه همانند عاشورا و تاسوعا عزاداری کنیم؛ بلکه تلاشمان این باشد که همواره مصیبت های این ایام را یادآوری کنیم که خدایی ناکرده به دست فراموشی سپرده نشود.

     تعجب من اینجاست که چرا در تقویم روزهایی برای گرامیداشت درخت و کارگر و کارمند و کتاب و ... می بینیم و از وجود آن خرسندیم ؛ اما وقتی چند روزی را به نام اهل بیت علیهم السلام نام گذاری می کنند برخی موضع گیری می کنند که فلان و بهمان.

     احیاء محسنیه یعنی زنده نگه داشتن تلاش حضرت زهرا سلام الله علیه در دفاع از امام زمانش و ولایت اهل بیت علیهم السلام!!

خواهشا کمی سطح جهان بینی مان را گسترش دهیم و افق دیدمان را بلند مرتبه کنیم.



     چند نکته درباره محسنیه:

  •      مصیبت هایی که در روزهای نخستین بعد از شهادت رسول خدا صل الله علیه وآله بر اهلبیت علیهم السلام وارد شد؛ آنقدر سخت و دردآور است که بر شیعیان یادآوری و یادسپاری آن لازم است. تلاشی که امیرالمومنین و حضرت زهرا علیهما السلام نمودند تا اسلام از مسیرش انحراف پیدا نکند، تا جایی که حضرت زهرا سلام الله علیها و طفل ششماهه اش محسن علیه السلام در این راه به شهادت رسیدند. دستاورد این تلاش ها و شهادت، حفظ راه ولایت اهل بیت علیه السلام شد که در دوران ما بیش از چهارصد میلیون پیرو مکتب امیرالمومنین علیه السلام وجود دارد. آنقدر این روزها بر اهلبیت علیهم السلام سخت گذشت که حضرت صادق علیه السلام فرمود عظیم تر و وحشتناک تر و سخت تر از کربلا بود. (اینجا)

  •      مسئله شهادت حضرت زهرا و حضرت محسن علیهماالسلام، سند حقانیت و مظلومیت اهلبیت علیهم السلام شیعه است. از همین روست که دشمن تمام تلاشش را می کند تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را وفات قلمداد کند و جامعه اسلامی از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و دلیلش آگاه نگردد. عامل شیعه شدن بسیاری از اهل سنت، خبر یافتن از علت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بوده است.


  •      احیاء محسنیه و مصیبت هایی که در این روزها رخ داد، به معنای تعطیل کردن روند طبیعی زندگی نیست؛ که برخی اعتراض می کنند چرا اینقدر عزاداری و ... . احیاء محسنیه یعنی یادآوری مصیبت های این روزها و پاسداری و درس آموزی از آن. احیاء محسنیه یعنی بزرگداشت مقام حضرت زهرا سلام الله علیها و معرفت یافتن به آن؛ آن هم در دوران و عصری که دشمن تمام تلاشش در حذف نام اهلبیت علیهم السلام به هر طریق ممکن است.

     پس بر ماست که هر کدام به قدر وسعمان و معرفتمان نسبت به اهلبیت علیهم السلام ؛ در گرامیداشت محسنیه و حفظ ارزشها و دستاوردهای آن بکوشیم و حراست و پاسداری از امام زمانمان را به خوبی بیاموزیم.



۱ نظر ۱۴ دی ۹۲ ، ۰۷:۱۹
سایت انسان معاصر