صاد

انسان معاصر | نوشته های علی صفدری در زمینه ادیان، ملل و انسانها

علی صفدری | Ali Safdari

۲۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شبهات» ثبت شده است

اولی گفت: خانه های مدینه اصلا در نداشته که دختر پیامبر در پشت آن مورد تهاجم قرار گرفته باشد.

دومی گفت: اگر برایت ثابت کنم که خانه های مدینه در داشته اند چه؟

اولی پاسخ داد: مطمئنی که می توانی؟

دومی گفت: بخاری در صحیح اش از عایشه نقل کرده هنگامى که خبر شهادت جعفر بن ابی طالب و عبدالله بن رواحه را آوردند؛ پیامبر بر زمین نشست و آثار حزن و اندوه در صورتش نمایان شد، و من از شکاف در (شق الباب) او را مى‌نگریستم. با این وجود آیا خانه های مدینه در نداشتند؟!

 

حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ بن حَوْشَبٍ حدثنا عبد الْوَهَّابِ حدثنا یحیى بن سَعِیدٍ قال أَخْبَرَتْنِی عَمْرَةُ قالت سمعت عَائِشَةَ رضی الله عنها تَقُولُ لَمَّا جاء قَتْلُ زَیْدِ بن حَارِثَةَ وَجَعْفَرٍ وَعَبْدِ اللَّهِ بن رَوَاحَةَ جَلَسَ النبی صلى الله علیه وسلم یُعْرَفُ فیه الْحُزْنُ وأنا أَطَّلِعُ من شَقِّ الْبَابِ.

البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 1، ص 440، ح 1243، بَاب ما یُنْهَى عن النَّوْحِ وَالْبُکَاءِ وَالزَّجْرِ عن ذلک، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 1987.

 

۲۴ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۵۵
سایت انسان معاصر
     سوال : اولین بار چه کسى از زیارت قبر پیامبر ( ص ) جلوگیرى کرد ؟


سلام / با دقت در متون تاریخی به این شاهد می رسیم. حاکم نیشابورى (متوفاى 405 هـ) از داود بن ابو صالح نقل مى‏کند:
روزى مروان حَکَم دید که شخصى صورت خود را بر قبر پیامبر صلوات الله علیه گذاشته است، با شتاب به سوى او آمد و گردن او را گرفته، از جاى بلند کرد و گفت: مى‏دانى چه مى‏کنى؟! منظور وى این بود که چرا به زیارت سنگ و کلوخ آمده اى! زائر که ابو ایوب انصارى - از صحابه رسول خدا - بود گفت: آرى خوب مى‏دانم که چه مى‏کنم! من هرگز به زیارت سنگ نیامده‏ام ، بلکه به‏زیارت پیامبر آمده‏ ام. از رسول‏ اللّه شنیدم که فرمود: «بر دین خدا گریه نکنید اگر متولّیانش اهل بودند ، و آنگاه که نااهلان برآن حکم راندند، برایش بگریید.»[1]

‏جالب است که این حدیث را حاکم و ذهبى هر دو صحیح مى‏دانند!
‏ از این رخداد تاریخى به ‏خوبى روشن مى‏شود که ریشه این تفکّر از بنى ‏امیه و به خصوص مروان بن حکم؛ همان طرد شده رسول‏ اللّه صلوات الله علیه است.


علی صفدری - قم المقدسه
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
[1] مستدرک حاکم ، ج‏4 ، ص 560.
۰ نظر ۲۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۱:۲۰
سایت انسان معاصر


     شاید بهتر باشد سوال را اینگونه طرح نماییم: تغییر و تحوّل جامعه‌ها امرى است قطعى و اجتناب ناپذیر، در این صورت چگونه
مى‌توان یک اجتماع متغیّر و ناپایدار را با قوانین ثابت و یکنواخت اداره نمود؟

     در جواب باید گفت این سؤال براى هر فردى که آشنایى مختصرى با علوم اجتماعى دارد و وضع ناپایدارى رسوم و عادات و صنعت و تکنیک جامعه‌ها را از نزدیک مشاهده مى‌نماید، مطرح مى‌باشد. گذشته از این، خود این پرسش یکى از سؤالاتى است که پیرامون خاتمیّت پیامبر اسلام مطرح شده و علما و دانشمندان اسلامى پیرامون آن بحث‌هاى مفصّل و طولانى دارند. این اشکال در حقیقت همان ایرادى است که بعضى از مسیحیان نیز دارند.

     جواب سوال هفتم: اگر خلافت به دست حضرت علی می‌افتاد چه اتفاقی رخ می‌داد؟


     برای روشن شدن پاسخ، سؤال را این گونه نیز می‌توان مطرح نمود که، اگر پیامبر اسلام، سی سال دیگر بر عمر مبارکشان افزوده می‌شد، چه اتفاقی برای جهان اسلام رخ می‌داد؟!

     زیرا وقتی پیامبر تصریح می‌فرمایند که علی برای او همانند هارون برای موسی است،[1] و وقتی که بر اساس کلمۀ

۰ نظر ۲۹ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۲۹
سایت انسان معاصر

  سوال ششم: سوال شده است چرا مقام امامت موروثی است و از پدر به پسرش منتقل می‌شود؟ 


     در جواب این سوال باید گفت: مقام امامت تنها به کسانی اعطا می‌گردد که شرایطی همچون عصمت و علم  فراوان و... را دارا باشند و از این شرایط کسی جز خداوند اطلاع و آگاهی ندارد. از این رو حتی قبل از خلقت امامان، نام و مشخصات آنان از طرف خداوند معلوم گشته و به پیامبر ابلاغ شده است. اما دربارۀ سرّ قرار گرفتن امامت، خلافت و یا نبوّت و لو به جهت لیاقت‏های لازم در نسل پیامبر سابق، باید گفت که از این امر تنها خداوند آگاهی کامل دارد، البته توجه به دو نکته می‌تواند تا حدودی در پاسخ سؤال مثمر ثمر باشد:


     پیامبران با ثبوت نبوت و کمالاتشان، در قلب‏ها جا گرفته و در میان مردم محبوبیت خاصی پیدا می‏کنند. مردم نیز در صورتی که کسی را دوست بدارند وابستگان صالحِ او را نیز دوست می‏دارند و هر کسی که مورد محبت قرار گرفت در صدد اطاعت از فرامین او بر می‏آیند، از همین رو بهترین افراد برای امامت و جانشینی و یا نبوت، ذریه و نسل آن پیامبراند، هر چند ما این را مطلق نمی‏دانیم، بلکه قیدها و شرط ‏هایی را که از جمله عصمت و افضل بودن و... است نیز در امام معتبر می‏دانیم.


     گرچه در بین ذریه و نسل پیامبران، انسان‌های ناصالح نیز بوده‌اند، اما نباید تأثیر غذای طیب و طینت و رحم پاک را در تربیت نسلی شایسته فراموش کرد و نقش وراثت (مسائل ژنتیکی) و... را در انتقال سجایای اخلاقی و شایستگی‌ها نادیده انگاشت. بنابراین گرچه انتخاب امام بر اساس لیاقت‌ها و شرایط گفته شده است، اما بعید نیست که عامل وراثتی نقشی در بسترسازی این شرایط و فراهم نمودن زمینه‌های لازم، ایفا کرده باشد. از این روست که زنازاده از برخی از مناصب اجتماعی همانند امامت جماعت محروم گشته است.


۰ نظر ۲۹ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۲۵
سایت انسان معاصر