- در کتاب "حریصا" می خوانیم:
مشغول نوشیدن آبمیوهها بودیم که کارل پرسید: این طور که تو میگویی تثلیث یا همان اعتقاد به پدر، پسر و روح القدس جزو

در کتاب "حریصا" می خوانیم:
یاران پیامبر که حافظان تاریخ زندگى او هستند به خاطر دارند که من هرگز لحظهاى از خدا و پیامبر او سرپیچى نکردهام. در جهاد با دشمن که قهرمانان فرار مىکردند و گام به عقب مىنهادند، از جان خویش در راه پیامبر خدا دریغ نکردم. رسول خدا جان سپرد در حالى که سرش بر سینه من بود و بر روى دست من جان از بدن او جدا شد و من براى تبرک دست بر چهرهام کشیدم. آنگاه بدن او را غسل دادم و فرشتگان مرا یارى مىکردند. گروهى از فرشتگان فرود آمده گروهى بالا مىرفتند و همهمه آنان که بر جسد پیامبر نماز مىخواندند مرتّب به گوش مىرسید؛ تا اینکه او را در آرامگاه خود نهادیم. هیچ کس در حال حیات و مرگ پیامبر از من به او سزاوارتر و شایسته تر نیست.
جواب سوال هفتم: اگر خلافت به دست حضرت علی میافتاد چه اتفاقی رخ میداد؟
برای روشن شدن پاسخ،
سؤال را این گونه نیز میتوان مطرح نمود که، اگر پیامبر اسلام، سی سال دیگر بر عمر
مبارکشان افزوده میشد، چه اتفاقی برای جهان اسلام رخ میداد؟!
زیرا وقتی پیامبر تصریح میفرمایند که علی برای او همانند هارون برای موسی است،[1] و وقتی که بر اساس کلمۀ
سوال ششم: سوال شده است چرا مقام امامت موروثی است و از پدر به پسرش منتقل میشود؟
در جواب این سوال باید گفت: مقام امامت تنها به کسانی اعطا میگردد که شرایطی همچون عصمت و علم فراوان و... را دارا باشند و از این شرایط کسی جز خداوند اطلاع و آگاهی ندارد. از این رو حتی قبل از خلقت امامان، نام و مشخصات آنان از طرف خداوند معلوم گشته و به پیامبر ابلاغ شده است. اما دربارۀ سرّ قرار گرفتن امامت، خلافت و یا نبوّت و لو به جهت لیاقتهای لازم در نسل پیامبر سابق، باید گفت که از این امر تنها خداوند آگاهی کامل دارد، البته توجه به دو نکته میتواند تا حدودی در پاسخ سؤال مثمر ثمر باشد:
پیامبران با ثبوت نبوت و کمالاتشان، در قلبها جا گرفته و در میان مردم محبوبیت خاصی پیدا میکنند. مردم نیز در صورتی که کسی را دوست بدارند وابستگان صالحِ او را نیز دوست میدارند و هر کسی که مورد محبت قرار گرفت در صدد اطاعت از فرامین او بر میآیند، از همین رو بهترین افراد برای امامت و جانشینی و یا نبوت، ذریه و نسل آن پیامبراند، هر چند ما این را مطلق نمیدانیم، بلکه قیدها و شرط هایی را که از جمله عصمت و افضل بودن و... است نیز در امام معتبر میدانیم.
گرچه در بین ذریه و نسل پیامبران، انسانهای ناصالح نیز بودهاند، اما نباید تأثیر غذای طیب و طینت و رحم پاک را در تربیت نسلی شایسته فراموش کرد و نقش وراثت (مسائل ژنتیکی) و... را در انتقال سجایای اخلاقی و شایستگیها نادیده انگاشت. بنابراین گرچه انتخاب امام بر اساس لیاقتها و شرایط گفته شده است، اما بعید نیست که عامل وراثتی نقشی در بسترسازی این شرایط و فراهم نمودن زمینههای لازم، ایفا کرده باشد. از این روست که زنازاده از برخی از مناصب اجتماعی همانند امامت جماعت محروم گشته است.